تجرید
تجرید آن است که از یک امر دارای صفت شیء دیگری مانند آن برکنند، به جهت مبالغه در کمال آن صفت در آن شیء، مانند «لي من فلان صدیق حمیم» که از رجل صدیق، دیگری که به همان صفت دوستی متصف است جدا کردهاند، و مانند: «مررت بالرجل الکریم والنسمة المبارکة» که از رجل کریم لفظ دیگری جداکردهاند که متصف به صفت برکت است و بر آن عطف نمودهاند، انگار که غیر از آن است و حال آنکه منظور خود او میباشد.
و از مثالهای این فن در قرآن:
﴿لَهُمۡ فِيهَا دَارُ ٱلۡخُلۡدِ﴾[فصلت: ۲۸].
میباشد، معنی آیه این نیست که در بهشت جای معینی هست که «دارالخلد» و «خانه جاودان» است، و جاهای دیگری که جاودانگی در آنها نیست؛ بلکه خود بهشت همهاش دارالخلد است، انگار که از خانه بهشت خانه دیگری جدا کرده باشد!
این را در کتاب المحتسب آورده، و نیز از این گونه برشمرده:
﴿يُخۡرِجُ ٱلۡحَيَّ مِنَ ٱلۡمَيِّتِ وَمُخۡرِجُ ٱلۡمَيِّتِ مِنَ ٱلۡحَيِّ﴾[الأنعام: ۹۵].
بنابر اینکه مراد از میت نطفه باشد، زمخشری گفته: عبیدبن عمیر چنین خوانده:
﴿فَكَانَتۡ وَرۡدَةٗ كَٱلدِّهَانِ﴾[الرحمن: ۳۷].
به رفع ورده، یعنی: از آن گلی حاصل شد، وی گفته: و این از نوع تجرید است، و نیز خوانده:
﴿يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَ﴾[مریم: ۶].
ابن جنی گفته: این همان تجرید است، چون منظورش این است: «وهب لي من لدنك ولیا یرثني منه وارثٌ من آل یعقوب» و حال آنکه خود او وارثش بوده، پس مثل این است که از او وارثی جدا کرده باشد.