دنبالهای از بحث
یکی از انواع بدیع که تشبیه کنایه است إرداف میباشد، و آن چنین است که متکلم معنای اراده کند ولی نه با لفظی که برای آن وضع شده از آن تعبیر کند، و نه با دلالت اشاره، بلکه لفظی مرادف آن بیاورد، مانند فرموده خداوند:
﴿وَقُضِيَ ٱلۡأَمۡرُ﴾[هود: ۴۴].
که أصل این است: «و هلاک شد آنکه خداوند هلاکتش را حتم فرموده بود و نجات یافت آنکه قضای الهی بر نجاتش جاری شده بود» و از این تعبیر به ارداف عدول کرد به جهت ایجازی که در آن هست، وتوجه دادن به اینکه هلاکت هلاک شوندگان و نجات ناجیان به فرمان آمری مطاع و قضای کسی که هیچ چیزی قضایش را رد نمیکند بوده است، که أمر مستلزم أمر کننده است، پس قضایا و بر قدرت و چیرگی آمر آن دلالت دارد، و اینکه ترس از عقوبت و أمید ثواب او بر اطاعت أمرش بر میانگیزند، و تمام اینها از لفظ خاص برنمیآید.
و همچنین فرموده خداوند:
﴿وَٱسۡتَوَتۡ عَلَى ٱلۡجُودِيِّ﴾[هود: ۴۴].
که حقیقت آن «جلست» میباشد پس از لفظ خاص به مرادف آن عدول شده به جهت اینکه واژه «استواء» نشستن آرام بدون انحراف و تمایل را میرساند، و این از لفظ «جلوس» حاصل نمیگردد.
و همینطور:
﴿فِيهِنَّ قَٰصِرَٰتُ ٱلطَّرۡفِ﴾[الرحمن: ۵۶].
که در أصل «عفیفات» میباشد، و از آن عدول شده به جهت دلالت بر اینکه زنهای بهشت علاوه بر عفت داشتن چشمانشان به سوی غیر همسرانشان نمیرود، و غیر آنها را تمایل و آرزو نکنند، و این معنی از لفظ «عفت» گرفته نمیشود.
بعضی گفتهاند فرق بین کنایه و ارداف آن است که کنایه منتقل شدن از لازم به ملزوم، و ارداف از مذکور به متروک میباشد.
و نیز از مثالهای آن است:
﴿لِيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ بِمَا عَمِلُواْ وَيَجۡزِيَ ٱلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ بِٱلۡحُسۡنَى﴾[النجم: ۳۱].
در جمله اول از تعبیر به «سوءی» عدول کرد به «بماعملوا» با اینکه با جمله دوم مطابقت مینمود، به جهت تأدب از اینکه عنوان «سوء ـ بدی» به خدای تعالی اضافه شود.