الإتقان فی علوم القرآن - فارسی- جلد دوم

فهرست کتاب

نوع پنجاه و سوم: در تشبیه و استعاره‌های قرآن

نوع پنجاه و سوم: در تشبیه و استعاره‌های قرآن

تشبیه از بالاترین انواع بلاغت و شریفترین آن است.

مبرّد در الکامل گفته: اگر کسی ادعا کند: آن بیشتر کلام عرب است بعید نیست.

و أبوالقاسم بن البندار بغدادی تشبیهات قرآن را در کتاب مستقلی به نام الجمان تدوین کرده است.

و جماعتی از جمله سکاکی ـ آن را تعریف کرده‌اند به اینکه: دلالت بر مشارکت چیزی با چیزی در معنی است.

و ابن أبی الإصبع گفته: بیرون بردن أغمض (پیچیده‌تر) به أظهر است.

و دیگری گفته: پیوست نمودن چیزی در وصف به چیزی دیگر.

و بعضی گفته‌اند: تشبیه آن است که یکی از أحکام مشبه‌به را برای مشبه اثبات نمایی، و منظور از آن مأنوس ساختن نفس است به اینکه آن را از پوشیدگی به آشکاری بیرون آورد، و بعید را به قریب نزدیک گرداند تا بیانی را برساند.

و بقولی: پرده‌برداری از روی معنی مقصود با اختصار می‌باشد.

و أدوات آن حروف و اسماء و أفعال می‌باشند.

از جمله حروف کاف است، مثل:

﴿كَرَمَادٍ[ابراهیم: ۱۸].

و کأن مانند:

﴿كَأَنَّهُۥ رُءُوسُ ٱلشَّيَٰطِينِ[الصافات: ۶۵].

و اسماء: «مثل» و «شبه» و مانند اینها که از «مماثله» و «مشابهه» مشتق می‌شوند. طیبی گفته: و «مثل» بکار می‌رود مگر در وصف‌هایی که شأن و غرابتی داشته باشند، مانند:

﴿مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هَٰذِهِ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا كَمَثَلِ رِيحٖ فِيهَا صِرٌّ[آل‌عمران: ۱۱۷].

و أفعال مانند:

﴿يَحۡسَبُهُ ٱلظَّمۡ‍َٔانُ مَآءً[النور: ۳۹].

﴿يُخَيَّلُ إِلَيۡهِ مِن سِحۡرِهِمۡ أَنَّهَا تَسۡعَىٰ[طه: ۶۶].

در تلخیص به پیروی از سکاکی گفته: و چه بسا فعلی که از تشبیه خبر می‌دهد بیاید، که در تشبیه قریب بکار می‌رود مانند: «علمت زیداً أسداً» که بر تحقق داشتن مطلب دلالت می‌کند، و در تشبیه بعید مانند: «ظننت زیدا أسداً » که بر گمان و تحقق نیافتن دلالت دارد.

ولی عده‌ای با این گفته مخالفت کرده‌اند ـ از جمله طیبی ـ که گفته‌اند: اینکه این أفعال تشبیه را برسانند معلوم نیست، و أظهر آن است که فعل از حال تشبیه خبر می‌دهد در قرب و بعد، و ادات تشبیه محذوف و مقدر است، چونکه معنی بدون آن استوار نیست.