در حذفی که تحت قاعدهای قرار نمیگیرد
الف از (ملک الملك)، (ذریة ضعفاً)، (مدغماً)، (خدعهم)، (أکلون للسحت)، (بلغ)، (لیجدلوکم)، (و بطل ما کانوا یعملون) در سورههای الاعراف و هود، (المعید) در سورهی الانفال، (تربا) در سورههای الرعد و النمل و عمّ، (جذذا)، (یسرعون)، (ایه المؤمنون)، (ایه الساحر)، (أیه الثقلان)، (ام موسی فارغاً)، (و هل یجزی)، (من هو کذب)، (للقسیه) در سورهی الزمر، (أثره)، (عهد علیهالله)، (ولا کذباً).
و یاء از (ابراهم) در سورهی البقره، و (الداع اذا دعان)، و (من اتبعن)، و (سوف یأت الله)، (و قد هدان)، (ننج المؤمنین)، (فلا تسألن ما لیس)، (یوم یأت لا تکلم)، (حتی تؤتون مؤثقاً)، (تفندون)، (المتعال)، (متاب)، (مآب)، (عقاب) در سورههای الرعد و غافر و ص، (فیها عذاب)، (أشرکتمون من قبل)، (و تقبل دعآء)، (لئن أخرتن)، (أن یهدین)، (ان ترن)، (أن یؤتین)، (أن تعلمن)، (نبغ) این پنج کلمه در سورهی الکهف میباشند، (ألا تتبعن) در سورهی طه، و (الباد)، و (ان الله لهاد)، (أن یحضرون)، (رب ارجعون)، (ولا تکلمون)، (یسقین)، (یشفین)، (یحیین)، (واد النمل)، (أتمدونن)، (فما آتان)، (تشهدون)، (بهاد العمی)، (کالجواب)، (ان یردن الرحمن)، (لاینقذون)، (واسمعون)، (لتردین)، (صال الحجیم)، (التلاق)، (التناد)، (ترجمون)، (فاعتزلون)، (یناد المناد)، (لیعبدون)، (تطعمون)، (یعد الداع)، دو مرتبه در سورهی القمر، (یسر)، (أکرمن)، (أهانن)، (ولی دین).
و واو حذف شده از: (و یدع الإنسان) (و یمح الله) در سورهی شوری، (یوم یدع الداع)، (سندع الزبانیه).
مراکشی گفته: سرّ اینکه واو در این چهار مورد حذف شده توجه دادن بر سرعت و آسانی وقوع فعل از فاعل، و شدت وقوع منفعل که در وجود به آن تأثیر دارد، میباشد، اما (ویدع الإنسان) دلالت میکند که بر او آسان است، و همانطور که به خیر سرعت میگیرد در طلب شر نیز به سرعت میرود، بلکه رسیدن شر به او از جهت ذاتش نزدیکتر از خیر است، و اما (و یمح الله الباطل)، به جهت اشاره به سرعت از بین رفتن و از همپاشیدگی باطل است، و اما (یدع الداع) اشاره به سرعت دعا، و سرعت اجابت دعاکنندگان است. و اما مورد اخیر اشاره به سرعت کار و اجابت مأمورین و گماشتگان آتش و شدت آنهاست.