وحی به سوی مادر حضرت موسی÷
﴿وَلَقَدۡ مَنَنَّا عَلَيۡكَ مَرَّةً أُخۡرَىٰٓ٣٧ إِذۡ أَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّكَ مَا يُوحَىٰٓ٣٨ أَنِ ٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلتَّابُوتِ فَٱقۡذِفِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ فَلۡيُلۡقِهِ ٱلۡيَمُّ بِٱلسَّاحِلِ يَأۡخُذۡهُ عَدُوّٞ لِّي وَعَدُوّٞ لَّهُۥۚ ... ﴾[طه: ۳۷-۳۹]
﴿وَأَوۡحَيۡنَآ إِلَىٰٓ أُمِّ مُوسَىٰٓ أَنۡ أَرۡضِعِيهِۖ فَإِذَا خِفۡتِ عَلَيۡهِ فَأَلۡقِيهِ فِي ٱلۡيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحۡزَنِيٓۖ إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيۡكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ ٱلۡمُرۡسَلِينَ٧﴾[القصص: ۷]
***
توضیح موضوع: مراد از «وحی» به سوی مادر حضرت موسی÷، «الهام و القاء بر قلب» است، نه آن وحی اصطلاحی که مخصوص پیامبران است، زیرا رسالت مخصوص مردان است، چنانکه در سورهی یوسف، آیهی ۱۰۹ میفرماید: ﴿وَمَآ أَرۡسَلۡنَا مِن قَبۡلِكَ إِلَّا رِجَالٗا نُّوحِيٓ إِلَيۡهِم﴾، «و ما پیش از تو پیغمبرانی نفرستادهایم، مگر این که مردانی بودهاند و بدیشان وحی کردهایم».
و قبلاً نیز گفتیم که وحی فقط به پیامبر الهی اختصاص دارد و به کسی غیر از «نبیّ» اگر چه به بلندترین قلّهی تقدس و ولایت رسیده باشد، وحی نمیگردد؛ و برخی اوقات خداوندﻷ، مطالبی را به برخی از بندگان خاصّ خود واضح میکند که به آن «كشف» یا «الهام» گفته میشود.
و کشف و شهود، هیچگاه با دلالت یقینی و باور روشن و مشخص همراه نیست، زیرا غالباً در اثر کوشش و تلاش به انسان دست میدهد و نتیجهی ریاضتهای روحانی، یا تفکرات طولانی است؛ در نتیجه نمیتواند در ژرفای جان انسان جای گیرد و یقین یا شبه یقین به وجود آورد، بلکه همواره در حد یک دریافت درونی و باطنی میماند، و هرگز نمودی از اینکه حقایق را از یک مرجع بالاتر و والاتر گرفته است، به همراه ندارد.
و کشف و شهودِ عارفان، و الهام و اصلان، نوعی دریافت درونی و باطنی است که به درجهی یقین نمیرسد و ذهن انسان را به طرف خودش میکشاند، بدون آنکه انسان بفهمد که مصدر حقیقی این دریافت کجاست؟