مردان بر زنان سرپرستند و در جامعهی کوچک خانواده، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهدهی ایشان است
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ ...﴾[النساء: ۳۴]
***
توضیح موضوع: خانواده، یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد. زیرا رهبری و سرپرستی دسته جمعی که زن و مرد مشترکاً آن را به عهده بگیرند مفهومی ندارد، در نتیجه مرد یا زن یکی باید «رئیس» خانواده و دیگری «معاون» و تحت نظارت او باشد. دیدگاه اسلام بر این است که مقام سرپرستی باید به مرد داده شود. البته مقصود از این امر، استبداد و اجحاف و تعدی نیست، بلکه منظور رهبری واحد منظم با توجه به مسئولیتها و مشورتهای لازم است.
اسلام، مسئولیت نظارت و سرپرستی را بر عهدهی مرد مقرّر نموده و قیام به جلب منافع و دفع مضار از زن و زندگی را بر دوش او نهاده است و این درجه و منزلت به معنای ریاست و زورگویی و اجبار نیست، بلکه در ارتباط با سرپرستی خانواده، نشأت گرفته از پیمان زناشویی است و ضرورت اجتماعی ایجاب میکند که مرد دارای مرتبهی قیمومیّت باشد که در واقع بر مقدار مسئولیتهای او میافزاید و کار او را در ارتباط با امور خانه و فرزندان چندین برابر میگردند. به عنوان نمونه؛ زن هزینه و مخارج زندگی و انجام کارهایی را که در توان او نیست و راهی برای قیام آن ندارد، از شوهرش میطلبد. اساس این مسئولیت بر تحمل این همهی سختیها و مشکلات زن و زندگی توسط مرد قرار دارد. این همان چیزی است که قرآن در مورد آن میفرماید:
﴿ٱلرِّجَالُ قَوَّٰمُونَ عَلَى ٱلنِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ ٱللَّهُ بَعۡضَهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖ وَبِمَآ أَنفَقُواْ مِنۡ أَمۡوَٰلِهِمۡۚ...﴾[النساء: ۳۴]
«مردان بر زنان سرپرستند و در جامعهی کوچک خانواده، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهدهی ایشان است؛ بدان خاطر که خداوند برای نظام اجتماع، مردان را بر زنان در برخی از صفات برتریهایی بخشیده است و بعضی را بر بعضی فضیلت داده است. و نیز بدان خاطر که معمولاً مردان رنج میکشند و پول به دست میآورند و از اموال خود برای خانواده خرج میکنند».
مردان با توجه به طبیعت خود بار دو مسئولیّت اساسی را بایستی بر دوش بگیرند: اول: انجام دادن کارهای سخت و طاقتفرسا. زیرا خداوند آنها را از قدرت جسمی و عزم و ارادهی بیشتری بهرهمند ساخته است.
دوم: تأمین نیازهای زندگی مانند: خوراک و پوشاک و چیزهایی که موجب شادمانی زن و فرزندان میشود. در این جملهی قرآنی که فرموده است: «بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى بَعْض» و نفرموده: «بِما فَضَّلهم عليهنّ» اشارهی واضحی به این قضیه است که فضل و درجهی مردان در این رابطه چیزی است همانند برتری برخی از اعضای جسم بر دیگر اعضاء، و هیچ کس برتری دست راست را بر دست چپ، و برتری عقل را بر بینایی براساس آفرینش الهی، غیرقابل قبول به شمار نمیآورد.
در حقیقت، درجهی قیمومیّت و سرپرستی، منزلتی طبیعی و لازمهی همهی جامعههای کوچک و بزرگ بشری است. از دیدگاه عقل و منطق و علم و شریعت، رها کردن یک جامعه بدون مدیر و سرپرست که در تدبیر امور تلاش کند و در مسایل مهم به او مراجعه شود، درست نیست.
هر گاه تصور شود که جامعهای بدون سرپرست و رهبریّت باشد، و بر گرد محوری در گردش نباشد و مردم به آن تمسّک ننمایند، چنان جامعهای سر در صحرای سرگردان و نابودی مینهد، و جامعهای میگردد که بینظمی و آشوب و اختلاف وتفاوت انگیزهها و اهداف آن را دچار رکود و فروپاشی میگرداند. چنین جامعهای به جای پیشرفت و تمدن، دچار ارتجاع و عقب ماندگی میگردد، شیرازهی آن از هم میپاشد، ارکان آن از هم گسسته میشود، همهی امیدها و اهدافی که در بنیان گذاری آن مورد اهتمام بوده است، نقش بر آب میشوند.
و راست گفت خداوند متعال آنجا که فرمود: «مردان بر زنان سرپرستند و در جامعهی کوچک خانواده، حق رهبری دارند و صیانت و رعایت زنان بر عهدهی ایشان است، بدان خاطر که خداوند برای نظام اجتماع، مردان را بر زنان در برخی از صفات، برتریهایی بخشیده است و بعضی را بر بعضی فضیلت داده است، و نیز بدان خاطر که معمولاً مردان رنج میکشند و پول بدست میآورند و از اموال خود برای خانواده و در راه مصالح آنان خرج میکنند».