فهرست موضوعی آیات قرآن

فهرست کتاب

کفالت و ضمانت

کفالت و ضمانت

﴿فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٖ وَأَنۢبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنٗا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّاۖ...[آل عمران: ۳۷]

﴿ ...وَمَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ يُلۡقُونَ أَقۡلَٰمَهُمۡ أَيُّهُمۡ يَكۡفُلُ مَرۡيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيۡهِمۡ إِذۡ يَخۡتَصِمُونَ[آل عمران: ۴۴]

﴿قَالَ لَنۡ أُرۡسِلَهُۥ مَعَكُمۡ حَتَّىٰ تُؤۡتُونِ مَوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ لَتَأۡتُنَّنِي بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يُحَاطَ بِكُمۡۖ... [يوسف: ۶۶]

﴿ ...وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَأَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ[يوسف: ۷۲]

﴿وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَيۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡكِيدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَيۡكُمۡ كَفِيلًاۚ...[النحل: ۹۱]

﴿إِذۡ تَمۡشِيٓ أُخۡتُكَ فَتَقُولُ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰ مَن يَكۡفُلُهُۥۖ...[طه: ۴۰]

﴿...فَقَالَتۡ هَلۡ أَدُلُّكُمۡ عَلَىٰٓ أَهۡلِ بَيۡتٖ يَكۡفُلُونَهُۥ لَكُمۡ وَهُمۡ لَهُۥ نَٰصِحُونَ[القصص: ۱۲]

﴿...فَقَالَ أَكۡفِلۡنِيهَا وَعَزَّنِي فِي ٱلۡخِطَابِ[ص: ۲۳]

﴿سَلۡهُمۡ أَيُّهُم بِذَٰلِكَ زَعِيمٌ٤٠[القلم: ۴۰]

***

توضیح موضوع: کفالت آن است که انسانی عاقل و بالغ و جایز التصرّف حقّی را که بر دیگری ثابت شده کفالت کند. برای مثال: تعهد می‌کند که سر وعده او را در دادگاه حاضر نماید.

پیامبر ج می‌فرماید:

«در مورد اجرای حدود شرعی کفالت درست نیست». [بیهقی] و نیز می‌فرماید: «ضامن، کفیل و متعهد است».

و بنا بر دلایل قرآنی نیز کفالت کاری روا و مشروع است. خداوند می‌فرماید:

﴿قَالَ لَنۡ أُرۡسِلَهُۥ مَعَكُمۡ حَتَّىٰ تُؤۡتُونِ مَوۡثِقٗا مِّنَ ٱللَّهِ لَتَأۡتُنَّنِي بِهِۦٓ إِلَّآ أَن يُحَاطَ بِكُمۡۖ[يوسف: ۶۶]

«یعقوب گفت: من هرگز بنیامین را با شما نخواهم فرستاد تا این که عهد و پیمان مؤکّد و استوار با سوگند با خدا، با من نبندید که او را سالم به من برمی‌گردانید، مگر که بر اثر مرگ و یا غلبه‌ی دشمن و یا عامل دیگر، قدرت از شما سلب گردد».

در قضیه‌ی کفالت، رضایت کفالت کننده ضروری است، و کفالت کننده باید کفالت شونده را - به ویژه در کفالت احضار در دادگاه - به خوبی بشناسد. و تنها در مورد حقوقی که نیابت از آن‌ها جایز است، کفالت صحیح است، اما برای اجرای حدود و قصاص کسی نمی‌تواند به جای دیگری حدّ یا قصاص بر او را بپذیرد.

و «ضمانت» به معنای قبول ادای حقّی است که بر عهده‌ی دیگری می‌باشد. بدین صورت که شخصی بدهکار دیگری است و طلبکار از او می‌خواهد بدهکاری‌اش را پرداخت کند. در این میان شخص سومی پا در میانی نموده می‌گوید: به جای او من بدهکار شما می‌شوم و پرداخت آن را ضمانت می‌کنم. بدین ترتیب شخص سوّم ضامن پرداخت طلب طلبکار می‌شود. اما به هر دلیل اگر ضامن نتوانست به وعده‌ی خود وفا کند، طلبکار برای رسیدن به حق خود به بدهکار اولی مراجعه می‌نماید.

و بنا بر دلایل قرآنی و سنّت رسول خدا ج، ضمانت نیز جایز و مشروع است. زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

﴿قَالُواْ نَفۡقِدُ صُوَاعَ ٱلۡمَلِكِ وَلِمَن جَآءَ بِهِۦ حِمۡلُ بَعِيرٖ وَأَنَا۠ بِهِۦ زَعِيمٞ٧٢[يوسف: ۷۲]

«هر کس پیمانه‌ی شاه را برگرداند، بار شتری در برابر آن می‌گیرد. و من شخصاً این پاداش را ضمانت می‌کنم».

و رسول خدا ج هنگامی که یک نفر فوت نموده و از وضع و حال او باخبر گردید که بدهکار است، فرمود: «بر او نماز نمی‌خوانم مگر آنکه یکی از شما ضمانت کند تا بدهکاری‌اش را بپردازد». [بخاری]

در مورد ضمانت، رضایت ضامن شرط است، اما رضایت ضمانت شده، ضرورت ندارد. و مانعی ندارد که چند نفر ضامن یک نفر بشوند، یا ضمانت کننده را کسی دیگر ضمانت کند.