فهرست موضوعی آیات قرآن

فهرست کتاب

ب) صفات ذاتی و فعلی

ب) صفات ذاتی و فعلی

اصطلاح مشهور در ملاک تقسیم صفات به ذاتی و فعلی این است که هر گاه برای انتزاع صفتی از ذات و وصف کردن ذات به آن صفت، تصوّر ذات کافی باشد، و تصوّر فاعلیّت خداوند لازم نباشد، آن را صفت ذاتی گویند؛ مانند: صفت حیات و حیّ، اراده و مرید، علم و عالم، قدرت و قادر؛ و هر گاه تصوّر فاعلیّت ذات برای انتزاع صفت و وصف کردن خداوند به آن لازم باشد آن را صفت فعلی گویند؛ مانند: خلق و خالق، رزق و رازق، امّاته و ممیت، احیاء و محیی، مغفرت و غافر، انتقام و منتقم و مانند آن.

اصطلاح دیگر در تقسیم صفات خداوند به ذاتی و فعلی این است که هر صفتی که وصف کردن خداوند به مقابل آن محال باشد، صفت ذاتی است، و هر صفتی که وصف کردن خداوند به مقابل آن محال نباشد، صفت فعلی است.

بنابراین، قدرت، علم و حیات از صفات ذاتی خداوند می‌باشد، و اراده از صفات فعلی است، زیرا وصف کردن خداوند به مقابل علم و قدرت و حیات جایز نیست، ولی وصف کردن خداوند به مقابل اراده و به عبارت دیگر نفی اراده از خداوند در مواردی جایز است، مثلاً گفته می‌شود: خداوند، ظلمِ به بندگان را اراده نکرده است. ﴿وَمَا ٱللَّهُ يُرِيدُ ظُلۡمٗا لِّلۡعِبَادِ٣١[غافر: ۳۱].

در این جا لازم است این مطلب را یادآور شویم که: تقسیم صفات الهی به صفات ذاتی و صفات فعلی در آغاز مرسوم نبوده است، و این که دقیقاً از چه تاریخی، توسط چه کسی و چگونه این تقسیم پدید آمده است، روشن نیست.

شهرستانی در این باره گفته است: بسیاری از سَلف، صفات ازلیّه چون علم، قدرت، حیات، اراده، سمع، بصر، کلام، جلال، اکرام، جود، انعام را برای خداوند اثبات می‌کردند، و میان صفات ذات و فعل فرق نمی‌گذاشتند، بلکه همه‌ی صفات را یک جا ذکر می‌کردند. [الملل و النحل: ۱/۹۲]