«اجل» (وقت و مدّتِ معیّن مرگ) در نزد خداوند متعال، مکتوب و مقدّر است
﴿وَمَا كَانَ لِنَفۡسٍ أَن تَمُوتَ إِلَّا بِإِذۡنِ ٱللَّهِ كِتَٰبٗا مُّؤَجَّلٗاۗ وَمَن يُرِدۡ ثَوَابَ ٱلدُّنۡيَا نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَا وَمَن يُرِدۡ ثَوَابَ ٱلۡأٓخِرَةِ نُؤۡتِهِۦ مِنۡهَاۚ وَسَنَجۡزِي ٱلشَّٰكِرِينَ١٤٥﴾[آل عمران: ۱۴۵]
﴿... قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِۗ يُخۡفُونَ فِيٓ أَنفُسِهِم مَّا لَا يُبۡدُونَ لَكَۖ يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَاۗ قُل لَّوۡ كُنتُمۡ فِي بُيُوتِكُمۡ لَبَرَزَ ٱلَّذِينَ كُتِبَ عَلَيۡهِمُ ٱلۡقَتۡلُ إِلَىٰ مَضَاجِعِهِمۡۖ وَلِيَبۡتَلِيَ ٱللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمۡ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَٱللَّهُ عَلِيمُۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ﴾[آل عمران: ۱۵۴]
﴿هُوَ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن طِينٖ ثُمَّ قَضَىٰٓ أَجَلٗاۖ وَأَجَلٞ مُّسَمًّى عِندَهُۥۖ ثُمَّ أَنتُمۡ تَمۡتَرُونَ٢﴾[الأنعام: ۲]
﴿وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٞۖ فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ لَا يَسۡتَأۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ٣٤﴾[الأعراف: ۳۴]
﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي ضَرّٗا وَلَا نَفۡعًا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۗ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌۚ إِذَا جَآءَ أَجَلُهُمۡ فَلَا يَسۡتَٔۡخِرُونَ سَاعَةٗ وَلَا يَسۡتَقۡدِمُونَ٤٩﴾[يونس: ۴۹]
﴿وَمَآ أَهۡلَكۡنَا مِن قَرۡيَةٍ إِلَّا وَلَهَا كِتَابٞ مَّعۡلُومٞ٤ مَّا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسۡتَٔۡخِرُونَ٥﴾[الحجر: ۴-۵]
﴿وَإِن مِّن قَرۡيَةٍ إِلَّا نَحۡنُ مُهۡلِكُوهَا قَبۡلَ يَوۡمِ ٱلۡقِيَٰمَةِ أَوۡ مُعَذِّبُوهَا عَذَابٗا شَدِيدٗاۚ كَانَ ذَٰلِكَ فِي ٱلۡكِتَٰبِ مَسۡطُورٗا٥٨﴾[الإسراء: ۵۸]
﴿ثُمَّ أَنشَأۡنَا مِنۢ بَعۡدِهِمۡ قُرُونًا ءَاخَرِينَ٤٢ مَا تَسۡبِقُ مِنۡ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسۡتَٔۡخِرُونَ٤٣﴾[المؤمنون: ۴۲-۴۳]
﴿وَمَا مِنۡ غَآئِبَةٖ فِي ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٍ٧٥﴾[النمل: ۷۵]
﴿... لَا يَعۡزُبُ عَنۡهُ مِثۡقَالُ ذَرَّةٖ فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَلَا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَآ أَصۡغَرُ مِن ذَٰلِكَ وَلَآ أَكۡبَرُ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مُّبِينٖ﴾[سبأ: ۳]
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُم مِّن تُرَابٖ ثُمَّ مِن نُّطۡفَةٖ ثُمَّ جَعَلَكُمۡ أَزۡوَٰجٗاۚ وَمَا تَحۡمِلُ مِنۡ أُنثَىٰ وَلَا تَضَعُ إِلَّا بِعِلۡمِهِۦۚ وَمَا يُعَمَّرُ مِن مُّعَمَّرٖ وَلَا يُنقَصُ مِنۡ عُمُرِهِۦٓ إِلَّا فِي كِتَٰبٍۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ١١﴾[فاطر: ۱۱]
﴿وَكُلُّ شَيۡءٖ فَعَلُوهُ فِي ٱلزُّبُرِ٥٢ وَكُلُّ صَغِيرٖ وَكَبِيرٖ مُّسۡتَطَرٌ٥٣﴾[القمر: ۵۲-۵۳]
﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآۚ إِنَّ ذَٰلِكَ عَلَى ٱللَّهِ يَسِيرٞ٢٢﴾[الحديد: ۲۲]
﴿وَلَوۡلَآ أَن كَتَبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡجَلَآءَ لَعَذَّبَهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَاۖ وَلَهُمۡ فِي ٱلۡأٓخِرَةِ عَذَابُ ٱلنَّارِ٣﴾[الحشر: ۳]
﴿... إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِكُلِّ شَيۡءٖ قَدۡرٗا﴾[الطلاق: ۳]
﴿قُلۡ إِنۡ أَدۡرِيٓ أَقَرِيبٞ مَّا تُوعَدُونَ أَمۡ يَجۡعَلُ لَهُۥ رَبِّيٓ أَمَدًا٢٥﴾[الجن: ۲۵]
***
توضیح موضوع: اجل هر انسانی محدود است و ما هر روز با چشم خود میبینیم انسانهایی که به انتظار مرگ نیستند، چگونه به کام مرگ میروند و راه گریزی از آن ندارند؛ مرگهای ناگهانی انسانهایی را میبینیم که قبلاً احساس ناراحتی نکردهاند. «اشاعره» بر این باورند که «اجل و مدتِ معیّن مرگ» یکی است که نه به تأخیر میافتد و نه پیشی میگیرد، و گوناگون بودنِ علل و عوامل مرگ، تأثیری در آن ندارد و مقتول هم به اَجلِ معیّن و مشخّص خود میمیرد، و اگر قاتل هم نباشد، جایز و ممکن است که در همان وقت بمیرد، و مسلّماً کسی که مرگ را میآفریند، خداوند است نه قاتل.
و اشاعره در مقابل نصوصی که دلالت میکنند بر اینکه بعضی از طاعات و عبادات، عمر انسان را زیاد میکنند. گفتهاند: که زیاد شدن عمر چند احتمال دارد: یکی اینکه مراد از زیادی عمر، مجازی است، یعنی: عمرش برکت مییابد به طوری که اعمال و نتایجی برای او حاصل میشود که با اعمال کسی که عمر طولانی دارد برابری میکند. مثلاً: در عمری پنجاه ساله، اعمالی انجام میدهد که برابر با صد سال است.
و یا اینکه خداوند در لوح محفوظ ثبت کرده است که عمر او چهل است [به طور طبیعی و بنا به علل و قوانین حیاتی] و با علم ازلی خود میداند که صلهی رحم به جا خواهد آورد و یا صدقه خواهد داد، پس عمرش به سبب این حسناتِ اختیاری شصت سال میشود، همانطور که در لوح محفوظ و دیوان ثبت امور هستی، ثبت است، لذا اجلش را تا شصت سالگی به تأخیر میاندازد.
و قاتل هم مستحق کیفر و ضمان میشود نه به خاطر اینکه او مرگ را در مقتول خلق کرده و اجلش را قطع کرده است، بلکه به این خاطر است که او گناهی را که از آن نهی شده کسب کرده است، و با عمل اختیاری خود سبب انجام آن گناه شده است، و لذا انسان بنا به اکتسابش از خوب و بد، کاسب است نه خالق. و قاتل مستحق کیفر و ضمان میشود چون به طور اختیاری، سبب مرگ مقتول شده است. و خداوند با علم ازلی خویش به این سبب آگاه بود، و اجل مقتول را با توجه به این سبب ارادی، معیّن و مقدّر کرده است. پس خداوند میدانسته است که فلان شخص پنجاه سال عمر میکند و بدست زید، یا به وسیلهی آتش یا زلزله و ... میمیرد و ارادهاش بر این تعلق گرفته است که همین مدت عمر او باشد. [ر.ک: شرح عقاید اهل سنّت صص ۱۲۹-۱۳۰]
پس اجل یکی است که نه به تأخیر میافتد و نه پیشی میگیرد، و گوناگون بودن علل و عوامل مرگ، تأثیری در آن ندارد.