سفارش لقمان حکیم به فرزندش
﴿يَٰبُنَيَّ أَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ وَأۡمُرۡ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَٱنۡهَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَآ أَصَابَكَۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ١٧ وَلَا تُصَعِّرۡ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمۡشِ فِي ٱلۡأَرۡضِ مَرَحًاۖ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخۡتَالٖ فَخُورٖ١٨ وَٱقۡصِدۡ فِي مَشۡيِكَ وَٱغۡضُضۡ مِن صَوۡتِكَۚ إِنَّ أَنكَرَ ٱلۡأَصۡوَٰتِ لَصَوۡتُ ٱلۡحَمِيرِ١٩﴾[لقمان: ۱۷-۱۹]
***
توضیح موضوع: نام لقمان در سورهی ۳۱ قرآن، دو بار مذکور است و به همین مناسبت سورهی سی و یکم قرآن به نام سورهی لقمان موسوم است. در قرآن دلیل صریحی بر اینکه او پیامبر بوده است، یا تنها یک فرد حکیم، وجود ندارد، ولی لحن قرآن در مورد لقمان نشان میدهد که او پیامبر نبوده و قول صحیح نیز همین است. و در مورد این که لقمان که بوده است، میان مفسران اختلاف است:
برخی گفتهاند: لقمان غلامی سیاه از مردم سودان مصر بود و با وجود چهرهی نازیبا، دلی روشن و روحی مصفّا داشت. او از همان آغاز به راستی سخن میگفت و امانت را به خیانت نمیآلود و در اموری که مربوط به او نبود دخالت نمیکرد.
برخی نیز گفتهاند: لقمان فرزند باعورا: خواهرزادهی ایوب÷، یا پسر خالهی وی، از سیاهان نوبهی مصر بود که مدتی طولانی زندگی کرد تا بدانجا که داود را دریافت و از وی علم آموخت.
و برخی نیز گفتهاند: لقمان فرزند «باعور بن ناهور بن تارح» یعنی عمو زادهی حضرت ابراهیم بوده است. و برخی نیز لقمان را معاصر حضرت داود میدانند که میان حکیم شدن یا حاکم شدن مخیّر شد و حکمت را انتخاب کرد.
بیشتر مفسران به نبوت لقمان قائل نیستند و فقط عکرمه و پیروانش او را پیامبر میدانند و در قرآن نیز به نبوت او تصریح نشده است.
و حکمتی که خداوند متعال به او بخشیده بود، عبارت بود از: دانش، خرد، درستگویی، سخنان صواب، معرفت و شناخت عمیق، رسیدن به حق به واسطهی عقل و علم، و بینشی که در سایهی معرفت الهی پدید آید و براساس فکر در اسرار هستی و رسیدن به حق، نور و تقوا میتوان به آن دست یافت.
به هر حال در عظمت لقمان همین بس که خدا و رسول او، پندهای او را برای دیگران نقل کردهاند.