فهرست موضوعی آیات قرآن

فهرست کتاب

سریّه‌ی عبدالله بن جحش

سریّه‌ی عبدالله بن جحش

﴿يَسۡ‍َٔلُونَكَ عَنِ ٱلشَّهۡرِ ٱلۡحَرَامِ قِتَالٖ فِيهِۖ قُلۡ قِتَالٞ فِيهِ كَبِيرٞۚ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَكُفۡرُۢ بِهِۦ وَٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِ وَإِخۡرَاجُ أَهۡلِهِۦ مِنۡهُ أَكۡبَرُ عِندَ ٱللَّهِۚ وَٱلۡفِتۡنَةُ أَكۡبَرُ مِنَ ٱلۡقَتۡلِۗ وَلَا يَزَالُونَ يُقَٰتِلُونَكُمۡ حَتَّىٰ يَرُدُّوكُمۡ عَن دِينِكُمۡ إِنِ ٱسۡتَطَٰعُواْۚ وَمَن يَرۡتَدِدۡ مِنكُمۡ عَن دِينِهِۦ فَيَمُتۡ وَهُوَ كَافِرٞ فَأُوْلَٰٓئِكَ حَبِطَتۡ أَعۡمَٰلُهُمۡ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ أَصۡحَٰبُ ٱلنَّارِۖ هُمۡ فِيهَا خَٰلِدُونَ٢١٧[البقرة: ۲۱۷]

***

توضیح موضوع: مورخان و صاحب نظران اسلامی، جنگ‌هایی را که شخص پیامبر اکرم ج در آن‌ها حضور داشته‌اند (چه جنگیده باشند و چه نجنگیده باشند) «غزوه» (جمع: غزوات)، و جنگ‌هایی را که آن حضرت ج یکی از فرماندهان سپاهشان را اعزام کرده‌اند و خود شرکت نکرده اند، «سریّه» (جمع: سرایا) نامیده‌اند.

«سریّه‌ی عبدالله بن جحش»: در ماه رجب، سال دوم هجرت، مطابق با ژانویه‌ی ۶۲۴ میلادی، رسول خدا ج، حضرت عبدالله بن جحش اسدی را به اتفاق دوازده تن از مهاجرین به این سریّه (سریّه نخلة) اعزام فرمودند، که هر دو تن از آنان به نوبت بر یک شترسوار می‌شدند.

رسول خدا ج برای او فرمانی نوشتند و به او دستور دادند که در آن ننگرد تا دو روز از مدینه دور شود، آنگاه در آن نظر کند. عبدالله به راه افتاد و پس از دو روز راه، آن را خواند، در آن نامه نوشته شده بود:

«اذا نظرتَ في كتابي هذا، فامض حتّي تنزل نخلة بين مكّة والطائف، فترصّد بها عيرقريش وتعلّم لنا من اخبارهم».

«وقتی در این نامه‌ی من نگریستی، همچنان پیش برو تا به «نخلة» فیما بین مکه و طائف برسی. در آنجا منتظر شو تا کاروان قریش از راه برسد، و درباره‌ی آنان و کاروانشان برای ماکسب خبر کن!»

عبدالله بن جحشس براساس فرمان رسول خدا ج به راه خود ادامه داد تا به «نخلة» رسید. کاروانی متعلق به قریش از آنجا می‌گذشت که کالاهای تجارتی با خود داشت، و «عمر بن حضرمی» و «عثمان» و «نوفل» پسران عبدالله بن مغیره، و «حکم بن کیسان مولی بنی مغیرة» با آن کاروان بودند.

مسلمانان با یکدیگر مشورت کردند و گفتند: ما در آخرین روز از ماه رجب هستیم که ماه حرام است؛ اگر با اینان به نبرد پردازیم، حرمت ماه حرام را شکسته‌ایم؛ و اگر امشب دست از آنان بداریم، وارد حرم خواهند شد. بالاخره، یک سخن شدند بر اینکه با کاروانیان برخورد کنند. یکی از مسلمانان، «عمر بن حضرمی» را با تیر زد و کشت، عثمان و حَکَم را نیز اسیر کردند؛ اما نوفل گریخت.

کاروان را با آن دو اسیر به سمت مدینه حرکت دادند و خمس آن را جدا کردند. (این اولین خمسی بود که از غنیمت جدا می‌شد، و اولین کشته در راه خدا و جهاد اسلامی بود، و آن دو نخستین اسیران اسلام بودند.)

رسول خدا ج از کار آنان ابراز ناخشنودی کردند و فرمودند: «من شما را به کارزار در ماه حرام دستور نداده بودم.» و آن حضرت ج به آن کاروان و کالاهای تجارتی و آن دو اسیر دست نزدند.

این رویداد، فرصت خوبی را به دست مشرکان داد تا بتوانند مسلمانان را متهم کنند به اینکه حرام خدا را حلال کرده‌اند! و در این باره قیل و قال فراوان به پا شد؛ تا آنکه وحی الهی نازل شد و به آن یاوه‌سرایی‌ها خاتمه داد و عنوان کرد که جنایت‌های مشرکان بزرگتر و سهمگین‌تر از گناهی است که مسلمانان مرتکب شده‌اند، و آیات ۲۱۷ سوره‌ی بقره نازل شد.

و این آیات خاطر نشان ساخت که این غوغایی که مشرکان به راه انداخته‌اند تا رفتار و کردار رزمندگان مسلمان را زیر سؤال ببرند، هیچ پایه و بنیادی ندارد، زیرا حرمت تمامی مقدسات در اثنای محاربه‌ی مشرکان با اسلام و فشار و شکنجه‌ای که بر مسلمانان روا داشتند، شکسته شده است! مگر مسلمانان ساکن شهر حرام نبودند که مشرکان به مصادره‌ی اموال آنان و کشتن پیامبرشان دست زدند؟! حال چه چیز موجب شده است که ناگهان قداست پیشین به این مقدسات بازگردد؟ و بار دیگر هتک حرمت آنان ننگ و عار شده است! بنابراین تبلیغاتی که مشرکان دامن زده‌اند، تبلیغاتی مبتنی بر وقاحت و بی‌شرمی و گستاخی است!

بعد از آن رسول خدا ج آن دو اسیر را آزاد فرمودند و خونبهای مقتول را به وارثانش پرداختند.