«شیطان»
این کلمه از مادهی «شطن» گرفته شده و «شاطن» به معنای: «خبیث و پست» آمده است. و شیطان به موجود سرکش و متمرد اطلاق میشود اعم از انسان و یا جن و یا جنبندگان دیگر. و به معنای «روح شرور و دور از حق» نیز آمده است که در حقیقت همهی اینها به یک قدر مشترک بازگشت میکنند.
باید دانست که «شیطان» اسم عام (اسم جنس) است در حالی که «ابلیس» اسم خاص (عَلم) میباشد و به عبارت دیگر: «شیطان» به هر موجود موذی و منحرفکننده و طاغی و سرکش، خواه انسانی یا غیر انسانی میگویند، و «ابلیس» نام آن شیطان است که آدم را فریب داد و اکنون هم با لشکر و جنود خود در کمین آدمیان است.
پس شیطان معانی مختلفی دارد که یکی از مصادیق روشن آن «ابلیس» و لشکریان و اعوان او است، و مصداق دیگر آن، انسانهای مفسد و منحرفکننده و احیاناً در پارهای از موارد به معنای میکروبهای موذی آمده است.
پس دانسته شد که نام دیگر «ابلیس»، شیطان است، و برای ابلیس کنیههایی هم علماء ذکر کردهاند، از قبیل: «ابومرّة» [به ضم میم] و «ابوخلاف» و «ابودجانة» و «ابولبيني» [به ضم لام و فتح باء]
و واژهی «ابلیس» نیز از لغت یونانی "Diabolos" مأخوذ است و کلمهی "Diable" در زبان فرانسه و "Devil" در زبان انگلیسی از همین لفظ ریشه گرفتهاند. و "Diabolos"، در زبان یونانی به معنای «نمّام و مفتری» است.
فیروزآبادی در کتاب قاموس چنین مینویسد: «بلس بالتحريك» کسی است که خیر و نیکی نزد او نباشد، یا کسی است که از او شرّ و بدی به مردم برسد. و «ابلاس» به معنای یأس است. و «ابليس» نیز از این کلمه مشتق است؛ و شاید ابلیس کلمهی عجمی باشد.
«جواليقي» در کتاب «المعرب» مینویسد: «ابلیس عربی نیست، هر چند برخی آن را عربی و از اصل «ابلاس» پنداشتهاند، زیرا اگر عربی بود، ممنوعالصرف نمیشد.»
زمخشری و صاحب «لسان العرب» به اعجمی بودن «ابلیس» تصریح کردهاند و جمع ابلیس مانند اسمهای اعجمی دیگر بر وزن «فَعٰالِله» به کار میرود و «ابالسه» هموزن فراعنه و قیاصره و اکاسره است.
در متون یونانی انجیل، غالباً ابلیس به صیغهی جمع استعمال شده، و در رسالهی «پولس» به «تیمو تاوس» و «تیطس» کلمهی ابلیس با معانی گوناگون ولی نزدیک به هم استعمال گردیده است. در انجیل باب ۱۶ آیهی ۲۳، «پطرس» ابلیس نامیده شده، و همچنین در انجیل یوحنا، باب ۶ آیهی ۷۰ به «یهودا» خطاب ابلیس شده است و در این دو مورد، ابلیس تقریباً جنبهی علمیّت دارد و به اعتبار شرارت دائم یا موقت، مجازاً نام ابلیس بر آنها اطلاق گردیده است. [اعلام قرآن، ص ۷۷]
و «ابليس» در زبان معمولی، «عزازيل» هم نامیده شده، ولی در قرآن این نام مذکور نیست. عزازيل لفظ عبری است و به معنای «عزیز خدا» است. در تورات، این لفظ با معنی مبهمی مسطور است.
مفسرین تورات دربارهی آن معنی، اختلاف کردهاند: به عقیدهی بعضی، «عزازیل» نام بزی است که کفارهی گناهان قوم را بر آن میگذارند و در وادی بایر رها میکنند تا کفارهی گناهان قوم را به موضع نامعلومی ببرد.
عدهای معتقدند که عزازیل نام همان نقطهی نامعلوم است که منتهی الیه گناهان فرض شده است.
بعضی هم عزازیل را نام ابلیس میدانند که همهی گناهان به او منتهی میگردد. به هر حال در ادبیات ما عقیدهی سوم مورد قبول واقع شده و ادبای ما عزازیل را بر ابلیس اطلاق کردهاند، لیکن از دقت در موارد استعمال معلوم میشود که عزازیل آنگاه نام ابلیس بوده که در درگاه حق، تقربی داشته است. [ر.ک: اعلام قرآن ص ۸۲]