اقرار و ادای شهادت
﴿...وَٱسۡتَشۡهِدُواْ شَهِيدَيۡنِ مِن رِّجَالِكُمۡۖ فَإِن لَّمۡ يَكُونَا رَجُلَيۡنِ فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ أَن تَضِلَّ إِحۡدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحۡدَىٰهُمَا ٱلۡأُخۡرَىٰۚ وَلَا يَأۡبَ ٱلشُّهَدَآءُ إِذَا مَا دُعُواْۚ وَلَا تَسَۡٔمُوٓاْ أَن تَكۡتُبُوهُ صَغِيرًا أَوۡ كَبِيرًا إِلَىٰٓ أَجَلِهِۦۚ ذَٰلِكُمۡ أَقۡسَطُ عِندَ ٱللَّهِ وَأَقۡوَمُ لِلشَّهَٰدَةِ وَأَدۡنَىٰٓ أَلَّا تَرۡتَابُوٓاْ إِلَّآ أَن تَكُونَ تِجَٰرَةً حَاضِرَةٗ تُدِيرُونَهَا بَيۡنَكُمۡ فَلَيۡسَ عَلَيۡكُمۡ جُنَاحٌ أَلَّا تَكۡتُبُوهَاۗ وَأَشۡهِدُوٓاْ إِذَا تَبَايَعۡتُمۡۚ وَلَا يُضَآرَّ كَاتِبٞ وَلَا شَهِيدٞۚ...﴾[البقرة: ۲۸۲]
﴿...فَإِذَا دَفَعۡتُمۡ إِلَيۡهِمۡ أَمۡوَٰلَهُمۡ فَأَشۡهِدُواْ عَلَيۡهِمۡۚ وَكَفَىٰ بِٱللَّهِ حَسِيبٗا﴾[النساء: ۶]
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ بِٱلۡقِسۡطِ شُهَدَآءَ لِلَّهِ وَلَوۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِكُمۡ أَوِ ٱلۡوَٰلِدَيۡنِ وَٱلۡأَقۡرَبِينَۚ...﴾[النساء: ۱۳۵]
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّٰمِينَ لِلَّهِ شُهَدَآءَ بِٱلۡقِسۡطِۖ وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ... ٨﴾[المائدة: ۸]
﴿وَإِذۡ أَخَذَ رَبُّكَ مِنۢ بَنِيٓ ءَادَمَ مِن ظُهُورِهِمۡ ذُرِّيَّتَهُمۡ وَأَشۡهَدَهُمۡ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ أَلَسۡتُ بِرَبِّكُمۡۖ قَالُواْ بَلَىٰ شَهِدۡنَآۚ أَن تَقُولُواْ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ إِنَّا كُنَّا عَنۡ هَٰذَا غَٰفِلِينَ١٧٢﴾[الأعراف: ۱۷۲]
﴿وَلَا يَمۡلِكُ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ مِن دُونِهِ ٱلشَّفَٰعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِٱلۡحَقِّ وَهُمۡ يَعۡلَمُونَ٨٦﴾[الزخرف: ۸۶]
﴿فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمۡسِكُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ فَارِقُوهُنَّ بِمَعۡرُوفٖ وَأَشۡهِدُواْ ذَوَيۡ عَدۡلٖ مِّنكُمۡ وَأَقِيمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَ لِلَّهِۚ...﴾[الطلاق: ۲]
﴿وَٱلَّذِينَ هُم بِشَهَٰدَٰتِهِمۡ قَآئِمُونَ٣٣﴾[المعارج: ۳۳]
***
توضیح موضوع: «اقرار» آن است که کسی بر بودن حق دیگری بر عهدهی خود اعتراف نماید. و از کسی اقرار پذیرفته میشود که عاقل و بالغ و مختار و با اراده باشد، و اقرار بچّه و دیوانه و مُکرَه و اجبار شده پذیرفتنی نیستند. و حکم شرعی اقرار آن است که براساس اعترافی که نموده ملزم به ادای حقوق دیگران میشود.
و «شهادت» آن است که کسی صادقانه دیده و شنیدههای خود را بازگو نماید. و ادای شهادت برای محافظت از حق و حقیقت واجب کفایی است. زیرا خداوند میفرماید:
﴿وَلَا تَكۡتُمُواْ ٱلشَّهَٰدَةَۚ وَمَن يَكۡتُمۡهَا فَإِنَّهُۥٓ ءَاثِمٞ قَلۡبُهُۥۗ﴾[البقرة: ۲۸۳]
«و گواهی و شهادت را پنهان نکنید و هر کس آن را پنهان دارد، قلبش گنهکار و بزهکار است».
و شاهد و گواه بایستی مسلمان، عاقل، بالغ و عادل بوده و متّهم به طرفداری از یکی از دو طرف دعوا نباشد. برای مثال: پدر و مادر یا همسر و فرزند مدّعی یا مدّعی علیه نباشند. همچنین شهادت کسی که شهادت او سبب جلب منافعی برایش بشود قابل قبول نیست. و شهادت دشمن بر علیه دشمن خود پذیرفتنی نمیباشد.
و شهادت شاهد تنها براساس دیدن و شنیدن و علم یقین خود او قابل قبول است. زیرا رسول خدا ج به یک نفر که قرار بود در ارتباط با موضوعی شهادت بدهد، فرمود: «آفتاب را میبینی؟» گفت: بله، میبینم. رسول خدا ج فرمود: «به مانند آن گواهی بده یا از گواهی دادن پرهیز کن». [حاکم]
و چنانچه شاهد برای دادگاه و مردم ناشناخته و گمنام باشد، عدالت و پرهیزگاری او به وسیلهی دو شاهد عادل دیگر که برای دادگاه شناخته شدهاند، باید تأیید بشود، و چنانچه ثابت شد که کسی شهادت دروغ و ناحق داده است، برای عبرت دیگران بایستی مجازات بشود.
خاطر نشان میشود که برای اثبات عمل زنا وجود چهار شاهد عادلِ پرهیزگار که عین عمل زنا را دیده باشند، لازم است. و در همهی امور دیگر به جز زنا شهادت دو مرد عادل، یا یک مرد و دو زن کفایت میکند.