وعظ و ارشاد
﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ...﴾[آل عمران: ۱۰۴]
﴿...وَذَكِّرۡهُم بِأَيَّىٰمِ ٱللَّهِۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّكُلِّ صَبَّارٖ شَكُورٖ﴾[إبراهيم: ۵]
﴿بِٱلۡبَيِّنَٰتِ وَٱلزُّبُرِۗ وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ٤٤﴾[النحل: ۴۴]
﴿وَٱذۡكُرۡنَ مَا يُتۡلَىٰ فِي بُيُوتِكُنَّ مِنۡ ءَايَٰتِ ٱللَّهِ وَٱلۡحِكۡمَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا٣٤﴾[الأحزاب: ۳۴]
***
توضیح موضوع: بهترین و مفیدترین و مؤثرترین پند و وعظ آن است که واعظ و مبلّغ، اوضاع و شرایط و احوال مردم را در نظر بگیرد و مناسبترین وقت را انتخاب کند تا سخنانش در دلهای مردم بهتر نفوذ کند و بتواند آنان را جذب نماید و بهترین واعظ کسی است که مسائل علمی را برگزیده و آنچه را که به نفع دنیا و آخرت آنان است بیان نماید، جملات و سخنان زیبا را با شیوایی و رسایی خاصّی ایراد کند، جدّی را با شوخی، نثر را با نظم و سخنان حکیمانه را با فکاهیات درمیآمیزد، شوق و رغبت آنان را به سوی بیانات خود فراخواند، آنان را از مشغلتهای دنیوی به سوی تفقّه و تعلّم ترغیب نماید که در این وقت، وعظ و علمش مفیدتر و مؤثرتر است.
و پیامبر اسلام که اسوه و الگوی مؤمنان و تمام جهانیان است، در وقت وعظ و ارشاد اوقات مناسبی را برای پند و اندرز یارانش انتخاب مینمود و آنان را اندرز و تعلیم میداد و حوادث و احوالات آنان را به عنوان موعظهی بلیغ قرار میداد، ولی به خاطر عدم خستگی و ناتوان نشدن و نپذیرفتن آنان در وعظ و پند، مداومت نمیبود، بلکه مانند پزشک حاذقی، جان بیمار را در نظر میگیرد و به اندازهی نیاز دارو را برای او تجویز میکند و در مداوای او پا به پای مریض راه میرود تا اینکه بیمار دلتنگ نشود و از مصرف دارو بیزار نگردد که معالجهاش دشوار و شفایش غیرممکن گردد. در حقیقت برای انسانها اوقاتی است که دلها بیشتر به فراگیری علم و دانش راغب و آماده پذیرفتن و گوش دادن به موعظهاند و این زمانی است که از رنج و اندوه خالی و صافتراند.
و در این لحظه باید اندازه و مقدار را رعایت کرد و گاهی دلها و روانها خسته و افسردهاند و سختی و دشواری زندگی بر آنها سنگینی میکند، در این حال آمادهی پذیرش وعظ و اندرز نیستند، پس در این حال نباید واعظ خود را مشغول به وعظ و اندرز نماید، چون آب در هاون کوفتن است.
باید در سخنرانی و اندرز دادن، به پیامبر ج تأسّی جست و واعظ و مرشد، مانند جمع کنندهی هیزم در شب نباشد که نمیداند چه چیزی را به مردم میگوید، و متعظیش را هم نمیشناسد.
و چه بسا به سبب جهل و نادانی بسیاری از واعظین از راه و روش وعظ و ارشاد و القاء درس و علم، بهره و فایدهای از وعظ گرفته نمیشود و مردم از نشستن و گوش دادن در مجالس وعظ اباء میورزند و رفتن به مجالس لهو و لعب را بر مجالس وعظ و ارشاد ترجیح میدهند. [ر.ک: چراغ مصطفوی، ص ۱۷۶]