غزوهی «حمراء الاسد»
﴿ٱلَّذِينَ ٱسۡتَجَابُواْ لِلَّهِ وَٱلرَّسُولِ مِنۢ بَعۡدِ مَآ أَصَابَهُمُ ٱلۡقَرۡحُۚ لِلَّذِينَ أَحۡسَنُواْ مِنۡهُمۡ وَٱتَّقَوۡاْ أَجۡرٌ عَظِيمٌ١٧٢﴾[آل عمران: ۱۷۲]
***
توضیح موضوع: کفّار قریش، پس از پیروزی در اُحد به سوی مکه بازگشتند، در بین راه به این فکر افتادند که چه بهتر است به مدینه بازگردیم و باقیماندهی مسلمانان را نیز از بین ببریم، تا کار اسلام یکسره شود.
این خبر به پیامبر ج رسید؛ اینجا بود که رسول اکرم ج به فکر تعقیب دشمن افتاد با وجودی که مسلمانان به شدت خسته و درمانده و زخمی و مجروح شده بودند.
اما روز دوم نبرد «احد» (شوال سال سوم هجرت) رسول خدا ج به یکی از اصحاب مأموریت داد تا اعلام کند که فردا برای تعقیب دشمن آماده باشند و نیز اعلام کند که فقط همان کسانی که دیروز در جنگ شرکت داشتهاند، حرکت کنند. مسلمانان با آنکه به شدت دچار زخم و خستگی شده بودند، اما همگی همراه با رسول خدا ج آمادهی حرکت و تعقیب دشمن شدند، به طوری که هیچ کس باقی نماند.
لشگر اسلام به فرماندهی رسول اکرم ج تا نقطهی «حمراء الاسد» (که به فاصلهی هشت میل از مدینه قرار دارد) پیش رفتند. و پیامبر ج همراه مسلمانان، روزهای دوشنبه، سهشنبه و چهارشنبه ماه شوال، سال سوم هجرت را در آن نقطه اقامت گزیدند و سپس به مدینه بازگشتند.
و کفار قریش وقتی از بسیج عمومی مسلمانان آگاه شدند، گمان کردند که لشکر تازه نفسی مهیا شده است، تا شیرینی پیروزی احد را بر کام آنان تلخ کند، لذا از حملهی مجدد منصرف شدند و به سرعت به طرف مکه حرکت نمودند.
و بدون تردید، غزوهی حمراء الاسد، یک غزوهی مستقل نبوده است؛ این غزوه، در واقع بخشی از جنگ احد است و تتمّه آن، و صحنهای از صحنههای آن به حساب میآید.