«ربا النسيئة»
آن است که کسی از دیگری طلبی دارد و زمانی که وقت بازپرداخت آن فرا میرسد، خطاب به بدهکار بگوید: یا بدهکاریت را پرداخت کن یا مبلغی را در مقابل تأخیر بازپرداخت به آن اضافه مینمایم. و این موضوع ممکن است بارها تکرار شود و مثلاً بدهکاری صد هزار تومانی به چند صد هزار تومان برسد.
اینگونه ربا، ربایی بوده که در دوران جاهلیّت پیش از اسلام، بیشتر مرسوم بود و قرآن خطاب به اهل ایمان میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأۡكُلُواْ ٱلرِّبَوٰٓاْ أَضۡعَٰفٗا مُّضَٰعَفَةٗۖ﴾[آل عمران: ۱۳۰]
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا را دو چندان و چند برابر مخورید و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید».
نوعی دیگر از ربا آن است که کسی یا سیستمی مالی، مقداری پول را به مدتی کم یا زیاد به دیگری قرض بدهد و در مقابل مبلغی را بر آن اضافه نماید.
همچنین نوعی دیگر از «ربا النسیئة» آن است که نقود و کالاهایی که ربا در آنها ممکن است مانند: طلا و نقره، گندم و جو و خرما و... یعنی کالاها و موادی که ربا در آنها امکانپذیر است به گونهای نامشروع معامله شوند. برای مثال: معاملهی یکصد کیلو گندم با یکصد کیلو برنج برای مدت دو ماه، یا ده مثقال طلا با یکصد و ده مثقال نقره برای یک مدت معیّنی، معامله ربوی است.
و آثار تخریبی ربا، و زیانهای رباخواری را میتوان در امور ذیل خلاصه کرد که عبارتند از:
۱. رباخواری تعادل اقتصادی را در جامعهها به هم میزند و ثروتها را در یک قطب اجتماع جمع میکند. زیرا جمعی بر اثر آن فقط سود میبرند و زیانهای اقتصادی همه متوجه جمعی دیگر میگردد. و اگر میشنویم که فاصلهی میان کشورهای ثروتمند و فقیر جهان روز به روز بیشتر میگردد یک عامل آن همین است و به دنبال آن بروز جنگهای خونین است.
۲. رباخواری یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست میکند و بذر کینه و دشمنی را در دلها میپاشد. و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را میبیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد. اینجا است که بدهکار چنین میفهمد که رباخوار پول را وسیلهی بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
۳. درست است که ربادهنده در اثر احتیاج، تن به ربا میدهد، اما هرگز این بیعدالتی را فراموش نخواهد کرد و حتی کار به جایی میرسد که فشار پنجهی رباخوار را هر چه تمامتر بر گلوی خود احساس میکند. این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره به رباخوار لعن و نفرین میفرستد، تشنهی خون او میشود و با چشم خود میبیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده به جیب رباخوار ریخته میشود؛ در این شرایط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ میدهد؛ بدهکار گاهی دست به انتحار و خودکشی میزند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی به قتل میرساند و گاه به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی درمیآید.
این گسستگی پیوند تعاون و همکاری در میان ملتها و کشورهای ربادهنده و رباگیرنده نیز آشکارا به چشم میخورد؛ ملتهایی که میبینند ثروتشان به عنوان ربا به جیب ملت دیگری ریخته میشود، با بغض و کینه و نفرتی خاص به آن ملت مینگرند و در عین اینکه نیاز به قرض داشتهاند، منتظرند روزی عکس العمل مناسبی از خود نشان دهند.
این است که میگوئیم رباخواری از نظر اخلاقی اثر فوقالعاده بدی در روحیهی وام گیرنده به جای میگذارد و کینهی او را در دل خودش مییابد و پیوند تعاون و همکاری اجتماعی را بین افراد و ملتها سُست میکند. [ر.ک: نمونه/ج۲، صص ۳۸۰-۳۸۱]
۴. رباخواران، جامعه را از تعادل اقتصادی خارج میسازند و تعادل جامعه را نیز به هم زده و موجب تقسیم جامعه به دو قطب مستکبر و مستضعف میشود.
با توجه به این آثار تخریبی، نه تنها در شریعت مقدس اسلام، بلکه در تمام ادیان آسمانی ربا تحریم شده است. اما برخی به بهانههایی میخواهند ربا را توجیه کنند و به دنبال راه فرار هستند. کلاه شرعی ساختن، همانند حیلهی یهود برای گرفتن ماهی در روز شنبه، نوعی بازی بیش نیست و قرآن از اینگونه بازیها انتقاد کرده است.
و ربا آثار تخریبی خود را دارد هر چند که جوامع انسانی آن را در سیستم اقتصادی خود پذیرفته باشند. و علت پیشرفت جوامع غربی، توجه آنها به علم و صنعت است، نه اینکه رباخواری موجب ترقّی و پیشرفت آنها شده باشد.
به هر حال، حکمت و فلسفهی حرام بودن ربا را میتوان در دلایل زیر بیان کرد:
الف) محافظت از اموال و دارایی مردم در مقابل بیهوده از دست دادن آن.
ب) توجیه مردم مسلمان برای سرمایهگذاری در کارهای کشاورزی، صنعتی، تولیدی و تجارت مشروع که با حیله و خدعه آلوده نشوند.
ج) پیشگیری از عوامل و کارهایی که زمینهساز کینه و دشمنی در میان مردم هستند.
د) پرهیز دادن مسلمانان از کارهایی که زمینهساز گرفتار شدن در گرداب مصائب و مشکلاتِ دنیا و عذاب آخرت باشند. زیرا رباخواری نوعی ستمکاری است و عاقبت ستمکاران چیزی به جز ذلّت و خواری و عذاب نیست.
ه) خداوند با تحریم «ربا» درهای خیر و نیکی و احسان را از طریق «قرض الحسنة» و تعاون و همکاری بر روی اهل ایمان باز نگهداشته و زمینهی محبت و الفت را میان آنها فراهم گردانیده است. براستی که ربا نابودکنندهی مال، از بین برندهی برکت، و زائل کنندهی رحمت و سبب دشمنی و موجب هرج و مرج است که زندگی صاحبان ثروت را تهدید میکند.
و از آثار شوم رباخواری و استقراض در کشورهای اسلامی، امروزه آن است که بسیاری از زمینهای وسیع و ساختمانهای بلند به تملّک بیگانگان درآمده است که بهره و سود آن به جیب آنها و بدبختی و شقاوت آن گریبانگیر ما میشود که امروز اکثر کشورهای فقیر به صورت مستمرات اقتصادی درآمدهاند که بدترین انواع استعمار است. به همین دلیل است که پیامبر ج ربا را از گناهان بسیار بزرگ دانسته و بر رباخوار و گیرنده و نویسنده و شاهد آن، لعنت فرستاده است. و در واقع رباخواری، ظلم به جوامع انسانی و خوردن مال دیگران از راه باطل و جنگ با خدا و رسول است و همچنانکه قرآن فرموده است، موجب خلود در آتش میشود. و چگونه اینگونه نباشد در حالی که شخص رباخوار در هنگام گرانی، شدت فقر و نیاز مردم باید به مردم کمک کند، ببخشاید، دست نیازمندان را بگیرد، اما در عوض فرصت را غنیمت میشمارد و بمانند زالو به مکیدن خون مردم مشغول میشود. یک تومان را به صد تومان میدهد، یا بیست درصد و غیره را میگیرد که در هنگام بازپرداخت وام، پول کلانی نصیب او میشود بدون اینکه زحمتی کشیده باشد و یا در مقابل به جای اینکه برادرش را سبکبار گرداند، کمرش را در زیر بار وام خم نموده و مالی را هم که در زندگی بدست آورده میبرد!