ناسخ و منسوخ قرآن
﴿مَا نَنسَخۡ مِنۡ ءَايَةٍ أَوۡ نُنسِهَا نَأۡتِ بِخَيۡرٖ مِّنۡهَآ أَوۡ مِثۡلِهَآۗ أَلَمۡ تَعۡلَمۡ أَنَّ ٱللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ قَدِيرٌ١٠٦﴾[البقرة: ۱۰۶]
﴿... قُلۡ مَا يَكُونُ لِيٓ أَنۡ أُبَدِّلَهُۥ مِن تِلۡقَآيِٕ نَفۡسِيٓۖ إِنۡ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَىٰٓ إِلَيَّۖ إِنِّيٓ أَخَافُ إِنۡ عَصَيۡتُ رَبِّي عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ﴾[يونس: ۱۵]
﴿وَإِذَا بَدَّلۡنَآ ءَايَةٗ مَّكَانَ ءَايَةٖ وَٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوٓاْ إِنَّمَآ أَنتَ مُفۡتَرِۢۚ بَلۡ أَكۡثَرُهُمۡ لَا يَعۡلَمُونَ١٠١﴾[النحل: ۱۰۱]
***
توضیح موضوع: «نسخ» در زبان عربی، گاهی به معنای زایل نمودن چیزی و نشاندن دیگری در جای آن است. مانند «نسخت الشمس الظل»، آفتاب، سایه را نسخ کرد که سایه زایل گشته و روشنایی جای آن را گرفته است. و گاهی «نسخ» به معنای «جابه جا کردن» نیز آمده است. مانند: جابهجایی میراث در مقررات تقسیم ارث. و گاهی به معنای «تبدیل و تعویض» نیز آمده است.
و «نسخ» در عرف اهل اصول عبارت است از: «برداشتن یک حکم شرعی، به وسیلهی یک حکم و یک فرمان شرعی.» گاهی خداوند یک حکم شرعی را مناسب با زمان، نافذ و جاری میفرماید، و در زمانی دیگر با حکمت بالغهی خود این حکم را از میان برمیدارد، و حکم جدیدی صادر میکند، و به این عمل «نسخ» گفته میشود، که به حکم ختم کرده شدهی قدیمی «منسوخ» و به حکم جدید «ناسخ» میگویند.
و اهداف و آثار تربیتی، اجتماعی و سیاسی احکام در «نسخ» این است که همانگونه که پزشک برای بیمار در یک مرحله، دارویی تجویز میکند، ولی وقتی حال مریض کمی بهبود یافت، برنامهی دارویی و درمان او را تغییر میدهد، یا معلّم با پیشرفت درس دانشآموز، برنامهی درسی او را تغییر میدهد، خداوند نیز در زمانها و شرایط مختلف و متفاوت، برنامههای تکاملی بشر را تغییر میدهد، و تغییر احکام، دلیل بر شکست طرح قبلی نیست، بلکه نشانهی توجه به مسائل جدید و تغییری حکیمانه است، همانند تغییر کتاب و معلم و دارو.
و یادآوری میشود که نسخ بر سه قسم است:
۱- منسوخ التلاوة و منسوخ الحکم باشد، مانند: «عشر رضعاتٍ معلوماتٍ يُحرِّمن» یعنی: ده بار شیر خورن که معلوم باشد، موجب تحریم ازدواج میگردد، که هم تلاوتش منسوخ و در ضمنِ آیههای قرآن وجود ندارد، و هم حکمش منسوخ است.
۲- منسوخ التلاوة باشد، اما حکمش باقی و منسوخ نشده باشد، مانند: «الشّيخُ والشّيخَةُ اِذا زنيا فارْجمُوها البتة» یعنی: پیرمرد و پیرزن، هرگاه مرتکب زنا شدند، آنان را قطعاً رجم کنید... که تلاوت آن منسوخ و در ضمن آیههای قرآن وجود ندارد و تلاوت نمیشود، ولی حکمش باقی است، زیرا پیرمرد و پیرزن هرگاه مرتکب زنا گشتند - و هر دو محصن بودند - رجم میشوند.
۳- منسوخ الحکم باشد، ولی منسوخ التلاوة نباشد، مانند سورهی «کافرون».
و باید گفت که نسخ - خواه نسخ احکام یا نسخ ادیان - جزء قدرهای خدا و مطابق قضا و برنامهریزیهای قبلی و مقتضای حکمت عام و تامّ الهی در شیوهی پرورش گیاهان و جانداران، و تربیّت افراد و جامعههای کوچک و بزرگ بشری و جامعهی کل انسانی است.