غزوهی خیبر
﴿سَيَقُولُ ٱلۡمُخَلَّفُونَ إِذَا ٱنطَلَقۡتُمۡ إِلَىٰ مَغَانِمَ لِتَأۡخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعۡكُمۡۖ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُواْ كَلَٰمَ ٱللَّهِۚ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَٰلِكُمۡ قَالَ ٱللَّهُ مِن قَبۡلُۖ فَسَيَقُولُونَ بَلۡ تَحۡسُدُونَنَاۚ بَلۡ كَانُواْ لَا يَفۡقَهُونَ إِلَّا قَلِيلٗا١٥ قُل لِّلۡمُخَلَّفِينَ مِنَ ٱلۡأَعۡرَابِ سَتُدۡعَوۡنَ إِلَىٰ قَوۡمٍ أُوْلِي بَأۡسٖ شَدِيدٖ تُقَٰتِلُونَهُمۡ أَوۡ يُسۡلِمُونَۖ فَإِن تُطِيعُواْ يُؤۡتِكُمُ ٱللَّهُ أَجۡرًا حَسَنٗاۖ وَإِن تَتَوَلَّوۡاْ كَمَا تَوَلَّيۡتُم مِّن قَبۡلُ يُعَذِّبۡكُمۡ عَذَابًا أَلِيمٗا١٦﴾[الفتح: ۱۵-۱۶]
***
توضیح موضوع: غزوهی خیبر در محرم سال هفتم هجری روی داد. «خیبر»: شهری بزرگ، دارای قلعهها و کشتزارهای فراوان، بود که در فاصلهی هشتاد میل در سمت شمال مدینه واقع شده بود. هم اکنون نیز دهکدهای است که آب و هوای آن چندان مطلوب نیست.
خیبر، پایگاه دشمنان و لانهی جاسوسی مخالفان اسلام بود. و اهل خیبر آنان بودند که احزاب را بر علیه مسلمانان متشکل گردانیدند و بنی قریظه را تحریک کرد ند و به نیرنگ و خیانت وادار ساختند. آنگاه ارتباط خودشان را با منافقان و همچنین با قبیلهی غطفان و اعراب بادیهنشین گسترده گردانیدند.
یهودیان خیبر، خودشان نیز دست اندرکار آماده شدن برای کارزار بودند، و به این ترتیب، مسلمانان را دچار رنجها و محنتهای پیوسته و پیگیر کردند، حتی برای سر به نیست کردن پیامبر ج نیز نقشه کشیدند.
در برابر این تحریکات و کارشکنیهای یهود خیبر، رسول خدا ج تصمیم گرفت تا برای همیشه از شر و فساد آنها راحت شده و از ناحیهی آنها ایمن بماند.
رسول اکرم ج بعد از بازگشت از حدیبیّه، ماه ذوالحجّة، و قسمتی از محرّم را در مدینه اقامت نمود و در بقیهی ماه محرم که سال هفتم هجرت بود، از مدینه عازم خیبر شد.
در این سفر، رسول اکرم ج با ارتشی که تعداد نفرات آن، بالغ بر هزار و چهار صد نفر و دویست سوار نظام بود، روی به سوی خیبر نهاد و به کسانی که در حدیبیّه تخلّف کرده بودند، اجازهی شرکت در این غزوه را نداد.
حدود ۲۰ زن از زنان صحابه نیز جهت مداوای بیماران و خدمت به مجروحان و کمک به مجاهدان و تدارک و تهیّه آب و غذا در دوران جنگ، شرکت کرده بودند.
رسول اکرم ج به دژهای مستحکم و سر به فلک کشیدهی خیبر، تهاجم آورد و آنها را یکی بعد از دیگری، فتح میکرد. نخستین دژی که فتح شد، دژ «ناعم» بود، بعد به سوی دژ «قموص» متوجه شد، اما فتح دژ «قموص» بر مسلمانان سخت و دشوار معلوم شد. رسول اکرم ج فرمود: «فردا پرچم جنگ را مردی به دست خواهد گرفت که خدا و رسولش را دوست دارد و خداوند به دست وی فتح خواهد کرد.»
بزرگان صحابه با شنیدن این جمله، آرزومند شدند؛ هر کسی امیدوار بود که این سعادت و افتخار نصیب او گردد، تا اینکه رسول خدا ج حضرت علیس را طلب نمودند. او از ناحیهی چشم شکایت داشت. وقتی به محضر رسول خدا ج شرفیاب شد، حضرت از آب دهان مبارک بر چشمان وی گذاشت و برایش دعا کرد. و حضرت علیس فوراً شفا یافت گویا که اصلاً دردی نداشته بود. حضرت ج پرچم را به او تحویل داد. حضرت علی به فرمان رسول خدا ج به سوی قلعهی «قموص» متوجه شد و پیروزانه و فاتحانه از آنجا برگشت.
بعد از جنگ و محاصره که چند روز طول کشیده و دژهای خیبر، یکی پس از دیگری فتح گردید، رسول اکرم ج خواست یهود را از آنجا بیرون کند، اما آنها گفتند: یا محمد! ما را در همین سرزمین باقی بگذار تا به آبادانی این زمینها بپردازیم و از آن محصول بگیریم، زیرا در این زمینه، تجربهی ما از شما بیشتر است.
چون رسول خدا ج و اصحابش، افرادی برای رسیدگی به زمینهای کشاورزی نداشتند و مشغول دعوت و جهاد بودند، بنابراین پیشنهاد یهود را پذیرفتند و یهود را بر این شرط در خیبر، ابقاء کردند که نصف محصولات را برای خود بردارند و نصف آن را به مسلمانان تحویل دهند و مدت این ابقاء بستگی به تشخیص خود رسول اکرم ج دارد، تا هر زمان که مصلحت بداند.
مجموع رزمندگانِ مسلمان که در جنگ خیبر به شهادت رسیدند، شانزده تن بودند: چهار تن از قریش، یک تن از اشجع، یک تن از اسلم، یک تن از اهل خیبر، و مابقی از انصار. بعضی نیز گفتهاند که مجموع شهیدان اسلام در این نبرد، هیجده تن بودند، و آمار کشتگان یهود در این نبرد، نود و سه تن بود.