اجازه خواستن از زن، قبل از ازدواج (باید از زن اجازه گرفته شود و نباید مجبور به ازدواج گردد)
﴿وَإِذَا طَلَّقۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَبَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعۡضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحۡنَ أَزۡوَٰجَهُنَّ إِذَا تَرَٰضَوۡاْ بَيۡنَهُم بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ ذَٰلِكَ يُوعَظُ بِهِۦ مَن كَانَ مِنكُمۡ يُؤۡمِنُ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۗ...﴾[البقرة: ۲۳۲]
﴿ ...فَإِذَا بَلَغۡنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا فَعَلۡنَ فِيٓ أَنفُسِهِنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ خَبِيرٞ﴾[البقرة: ۲۳۴]
***
توضیح موضوع: همانطوری که ازدواج بدون «ولیّ و سرپرست» جایز نیست، بر ولیّ نیز واجب است که از زنان تحت تکفّل خویش قبل از ازدواج اجازه بخواهد، و اگر زن راضی به ازدواج نباشد، ولیّ نمیتواند او را مجبور کند، پس اگر بدون رضایت، ولیّ او را به عقد کسی درآورد، میتواند آن را فسخ کند. در زمان جاهلیّت زنان در زنجیر اسارت مردان بودند و بیآنکه به اراده و تمایل آنان توجه شود، مجبور بودند زندگی خود را طبق تمایلات مردانِ خودکامه و دیکتاتور، تنظیم کنند.
از جمله در موارد انتخاب همسر، به خواسته و میل زن هیچگونه اهمیّتی داده نمیشد، از این رو اسلام با صراحت و روشنی کامل این روش را محکوم کرد و اعلام نمود: دختران در ازدواج، طرف اصلی و ذیحقِ واقعی میباشند، و پدر یا ولیّ او نباید نظر و رضایت او را نادیده بگیرند.
پیامبر ج میفرماید:
«الثّيت اَحقّ من وليّها، والبكر تُستأذن في نفسها، واذنها صِماتها» [بخاری و مسلم]
«بیون زن نسبت به خودش از ولیّ و سرپرستش اولی و مقدمتر است و دختر باید در مورد ازدواجش، از او اجازه گرفته شود، و سکوتش، نشانهی اجازهاش میباشد».
و دختری نزد پیامبر ج آمد و عرض کرد که پدرش او را به ازدواج پسرعمویش درآورده، ولی او راضی به این ازدواج نیست. پیامبر ج اختیار موضوع را به دختر واگذار کرد. آنگاه دختر گفت: من کار پدرم را تنفیذ و اجرا میکنم ولی خواستم زنان بفهمند که پدرانشان در این امر مهم هیچ حقّی به اجبار و اکراه آنان به ازدواج ندارند. [ابنماجه، مسلم و ترمذی]