معاهدات و پیمانها میان طرفین جنگ
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَىٰ قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٌ أَوۡ جَآءُوكُمۡ حَصِرَتۡ صُدُورُهُمۡ أَن يُقَٰتِلُوكُمۡ أَوۡ يُقَٰتِلُواْ قَوۡمَهُمۡۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَسَلَّطَهُمۡ عَلَيۡكُمۡ فَلَقَٰتَلُوكُمۡۚ فَإِنِ ٱعۡتَزَلُوكُمۡ فَلَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ وَأَلۡقَوۡاْ إِلَيۡكُمُ ٱلسَّلَمَ فَمَا جَعَلَ ٱللَّهُ لَكُمۡ عَلَيۡهِمۡ سَبِيلٗا٩٠﴾[النساء: ۹۰]
﴿...وَٱلَّذِينَ ءَاوَواْ وَّنَصَرُوٓاْ أُوْلَٰٓئِكَ بَعۡضُهُمۡ أَوۡلِيَآءُ بَعۡضٖۚ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَلَمۡ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلَٰيَتِهِم مِّن شَيۡءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُواْۚ وَإِنِ ٱسۡتَنصَرُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ فَعَلَيۡكُمُ ٱلنَّصۡرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوۡمِۢ بَيۡنَكُمۡ وَبَيۡنَهُم مِّيثَٰقٞۗ وَٱللَّهُ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ﴾[الأنفال: ۷۲]
﴿بَرَآءَةٞ مِّنَ ٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦٓ إِلَى ٱلَّذِينَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ١﴾[التوبة: ۱]
﴿إِلَّا ٱلَّذِينَ عَٰهَدتُّم مِّنَ ٱلۡمُشۡرِكِينَ ثُمَّ لَمۡ يَنقُصُوكُمۡ شَيۡٔٗا وَلَمۡ يُظَٰهِرُواْ عَلَيۡكُمۡ أَحَدٗا فَأَتِمُّوٓاْ إِلَيۡهِمۡ عَهۡدَهُمۡ إِلَىٰ مُدَّتِهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِينَ٤﴾[التوبة: ۴]
﴿كَيۡفَ يَكُونُ لِلۡمُشۡرِكِينَ عَهۡدٌ عِندَ ٱللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِۦٓ إِلَّا ٱلَّذِينَ عَٰهَدتُّمۡ عِندَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۖ فَمَا ٱسۡتَقَٰمُواْ لَكُمۡ فَٱسۡتَقِيمُواْ لَهُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِينَ٧﴾[التوبة: ۷]
﴿وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَيۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡكِيدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَيۡكُمۡ كَفِيلًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ٩١﴾[النحل: ۹۱]
﴿وَٱلَّذِينَ هُمۡ لِأَمَٰنَٰتِهِمۡ وَعَهۡدِهِمۡ رَٰعُونَ٨﴾[المؤمنون: ۸]
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٢ كَبُرَ مَقۡتًا عِندَ ٱللَّهِ أَن تَقُولُواْ مَا لَا تَفۡعَلُونَ٣﴾ [الصف: ۲-۳]
***
توضیح موضوع: با توجه به اینکه اسلام قضیهی روابط میان مردم را بر مبنای اصل صلح و تفاهم قرار داده و جنگ را تنها راه باقیمانده و پیش رو برای رویارویی با پدیدهای شاذ و نادر که از طریق گفتگو و منطق و موعظه حل و فصل نگردیده به شمار میآورد.
هر گاه جنگی روی داد و یکی از طرفین، خواهان پایان جنگ و مصالحه شدند، بر طرف دیگر واجب است که به خاطر جلوگیری از خونریزی و ویرانی بیشتر به آن پاسخ مثبت بدهد، زیرا خداوند متعال میفرماید: ﴿وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلۡمِ فَٱجۡنَحۡ لَهَا وَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ هُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ٦١ وَإِن يُرِيدُوٓاْ أَن يَخۡدَعُوكَ فَإِنَّ حَسۡبَكَ ٱللَّهُۚ هُوَ ٱلَّذِيٓ أَيَّدَكَ بِنَصۡرِهِۦ وَبِٱلۡمُؤۡمِنِينَ٦٢﴾[الأنفال: ۶۱-۶۲] «اگر آنان به صلح گرایش نشان دادند، تو نیز بدان بگرای و در پذیرش پیشنهاد صلح تردید و دودلی مکن و شرایط منطقی و عاقلانه و عادلانه را بپذیر و بر خدای توکّل نمای که او شنوای آگاه است. و اگر بخواهند تو را فریب دهند و منظورشان از گرایش به صلح، مکر و کید باشد، باکی نداشته باش، چرا که خدا برای تو کافی است. او همان کس است که تو را با یاری خود و توسط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد».
و از آنجا که اسلام مسلمانان را به مراعات به این امور توصیه مینماید، این حق را هم به ایشان میدهد که در راستای حفظ و دوام صلح و امنیّت و جلوگیری از جنگ و ویرانی، هر گونه که صلاح میدانند با طرف مقابل وارد مذاکرات صلح شوند و اقدام به عقد قرارداد بنمایند. همچنین به آنها این حق را میدهد که در جهت عقد قراردادهای نظامی و دفاع مشترک در برابر دشمنان مشترک و در جهت تأمین مصالح، به هر کیفیتی که باشد، با آنان وارد گفتگو شوند.
رسول خدا ج در آغاز استقرار در مدینه، با اهل کتاب وارد گفتگو شد و با آنان قراردادهای سیاسی و نظامی را برای رویارویی با دشمنان مشترک براساس آزادی انتخاب دین و عقیده و عبادت و محافظت از صلح و امنیّت مورد تأیید قرار داد.
این قراردادها اولین سنگ بنای تشکیل حکومت اسلامی در مدینهی منوره به حساب میآمدند.
در مورد پیمان نظامی مشترک، رسول خدا ج میفرماید: «شما با مردم روم پیمانی را برای رویارویی با دشمن مشترک خواهید بست»
و در جهت جلوگیری از جنگ در مدتی معین، رسول خدا ج معاهدهی حدیبیّه را در سال ششم هجری با نمایندگان مشرکین مکه مقرّر فرمود، و براساس آن بدون آنکه وارد مکه شوند به مدینه بازگشتند و...
به هر حال در معاهدات و پیمانها، شروطی نیز است که بایستی مراعات شوند، چرا زمانی که اسلام برای عقد معاهداتی که در جهت تأمین مصالح و امنیّت جامعهی اسلامی قرار دارد، به مسلمانان اختیار میدهد و دستشان را باز میگذارد، اما در عین حال برای صحّت و مشروعیت قراردادها، مراعات شروط زیر را لازم میشمارد:
۱. مواد توافق در عقد معاهدات نباید به احکام ثابت و نصوص قطعی الثبوت و قطعی الدلالة که قوام شخصیّت و هویّت اسلامی هستند، تضاد داشته باشند. در این مورد رسول خدا ج میفرماید: «هر شرطی که با کتاب خداوند در تضاد باشد، مردود است».
براین اساس شریعت اسلامی به مشروعیّت معاهدهای که هویّت و ارزشهای اسلامی را در معرض تهدید قرار دهد و زمینههای مناسب را برای تهاجم دشمنان اسلام بر علیه باورها و احکام ثابت و ارزشهای ایمانی فراهم نماید، و از طریق ایجاد تفرقه در میان مسلمانان، زمینهی ضعفشان را به وجود بیاورد، اعتراف نمیکند.
۲. مواد مندرج در معاهده، بایستی مورد رضایت طرفین باشد. بر همین اساس هر گونه عقد و پیمانی که براساس زور و اکراه و زیر حملات سنگین تانکها و هواپیماها و موشکهای جنگی باشد، از هیچگونه ارزشی برخوردار نیست.
۳. مطالب اساسی و اهداف معاهدات، کاملاً روشن و شفاف باشد و التزامات و تعهدات طرفین را به وضوح مشخص کند و هیچ نوع زمینهای را برای تأویل و تفسیر و بازی با الفاظ و کلمات را برای هیچ کس باقی نگذارند. و بسیاری از معاهدات کشورهای متمدن که به گمان خود در جهت احقاق حقوق بشر تلاش مینمایند، به همین علّت دچار شکست گردیده و اثرات چندانی را بر روی زندگی بشر بر جای ننهادهاند و به خاطر گنگی و نارسایی اصطلاحات و عبارات و چندپهلویی آنها زمینههای لازم را برای سوء استفادههای بسیار زشت و مشکلات بسیاری که به هیچ وجه با احقاق حقوق بشر و امنیّت و عدالت جهانی ارتباطی ندارد به وجود آورده است. [ر.ک: اسلام آیین زندگی، صص ۶۳۰-۶۳۲]