مهریّه
﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ فَإِن طِبۡنَ لَكُمۡ عَن شَيۡءٖ مِّنۡهُ نَفۡسٗا فَكُلُوهُ هَنِيٓٔٗا مَّرِيٓٔٗا٤﴾[النساء: ۴]
﴿وَإِنۡ أَرَدتُّمُ ٱسۡتِبۡدَالَ زَوۡجٖ مَّكَانَ زَوۡجٖ وَءَاتَيۡتُمۡ إِحۡدَىٰهُنَّ قِنطَارٗا فَلَا تَأۡخُذُواْ مِنۡهُ شَيًۡٔاۚ أَتَأۡخُذُونَهُۥ بُهۡتَٰنٗا وَإِثۡمٗا مُّبِينٗا٢٠ وَكَيۡفَ تَأۡخُذُونَهُۥ وَقَدۡ أَفۡضَىٰ بَعۡضُكُمۡ إِلَىٰ بَعۡضٖ وَأَخَذۡنَ مِنكُم مِّيثَٰقًا غَلِيظٗا٢١﴾[النساء: ۲۰-۲۱]
﴿ ...فَمَا ٱسۡتَمۡتَعۡتُم بِهِۦ مِنۡهُنَّ فََٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةٗۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ فِيمَا تَرَٰضَيۡتُم بِهِۦ مِنۢ بَعۡدِ ٱلۡفَرِيضَةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمٗا﴾[النساء: ۲۴]
﴿...فَٱنكِحُوهُنَّ بِإِذۡنِ أَهۡلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِٱلۡمَعۡرُوفِ...﴾[النساء: ۲۵]
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا جَآءَكُمُ ٱلۡمُؤۡمِنَٰتُ مُهَٰجِرَٰتٖ فَٱمۡتَحِنُوهُنَّۖ ٱللَّهُ أَعۡلَمُ بِإِيمَٰنِهِنَّۖ فَإِنۡ عَلِمۡتُمُوهُنَّ مُؤۡمِنَٰتٖ فَلَا تَرۡجِعُوهُنَّ إِلَى ٱلۡكُفَّارِۖ لَا هُنَّ حِلّٞ لَّهُمۡ وَلَا هُمۡ يَحِلُّونَ لَهُنَّۖ وَءَاتُوهُم مَّآ أَنفَقُواْۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكُمۡ أَن تَنكِحُوهُنَّ إِذَآ ءَاتَيۡتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّۚ...﴾[الممتحنة: ۱۰]
***
توضیح موضوع: خداوند متعال میفرماید: ﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ فَإِن طِبۡنَ لَكُمۡ عَن شَيۡءٖ مِّنۡهُ نَفۡسٗا فَكُلُوهُ هَنِيٓٔٗا مَّرِيٓٔٗا٤﴾[النساء: ۴] «و مهریهی زنان را به عنوان هدیهای خالصانه و فریضهای خدایانه بپردازید، پس اگر با رضایت خاطر چیزی از مهریهی خود را به شما بخشیدند، آن را دریافت دارید و حلال و گوارا مصرف کنید».
پس مهریه حقی است که زن بر مرد دارد، و زن مالک آن است و برای هیچ کسی حلال نیست - چه پدر باشد یا غیرپدر - که چیزی از آن را برای خود بردارد مگر اینکه زن بر این کار راضی باشد.
مهریه چند فلسفه و حکمت دارد:
۱. احترام و تکریم زن: به این ترتیب که او مطلوب است نه طالب؛ کسی است که مرد به دنبالش میرود، نه او به دنبال مرد. پس مرد در طلب اوست و به او عطا میکند. بر عکس ملتهایی که زن در آن مکلّف است از ثروت خود یا خانوادهاش به مرد مبلغی بدهد تا ازدواج او را بپذیرد. این رسم و قاعده در بین هندوها و برخی دیگر از طوایف رایج است. هنوز میان مسلمانان هند و پاکستان این آثار جاهلی هندویی دوام دارد؛ بر دوش زن و خانوادهی او تکلیف سنگینی گذاشته میشود و آنان را به سختی و مشقت میاندازد؛ تا آنجا که بعضی خانوادهها به خاطر ازدواج دخترانشان تمام دارایی خود را به فروش میرسانند.
۲. اظهار رغبت و مودّت شوهر، نسبت به زن: مرد این مال را به عنوان «نحلة» یعنی عطاء، هدیّه و هبه به زن پرداخت میکند نه به عنوان قیمت و بهای زن. همانطور که قرآن کریم به صراحت میفرماید: ﴿وَءَاتُواْ ٱلنِّسَآءَ صَدُقَٰتِهِنَّ نِحۡلَةٗۚ...﴾[النساء: ۴].
۳. احساس و باور به جدیّت موضوع: ازدواج ابزار خوشگذرانی و سهلانگاری نیست که مردان به وسیلهی آن لذتجویی کنند؛ و با گفتن «با تو ازدواج کردم» خود را به زن پیوند دهد تا هر زمان که خواست به راحتی او را ترک کند و در پی زنی دیگر باشد و هر چه به زن اول گفته، عیناً به زن دومی، سومی و... بگوید. عطای مال، دلیلی بر این است که مرد در خواستن و طلب این زن، جدّی و قصد او دائمی است. وقتی که پرداخت مبلغی مال از جانب مردم در مسایل غیر ازدواج و زندگی خانوادگی رسم است و سبب اطمینان و خاطر جمعی میشود؛ همچنین به عنوان وثیقه دلیل بر جدیّت موضوع تلقی میگردد، پرداخت همان مبلغ در مورد تشکیل خانواده به مراتب شایستهتر و سزاوارتر است. به همین خاطر است که در اسلام مردانی که ازدواج کردهاند، اما قبل از عروسی و معاشرت جنسی با همسر، او را طلاق دادهاند، با تعهدی سنگین مواجه میشوند؛ پرداخت نصف مهریه بر مرد واجب است، این خود دلیل روشنی است که اصل و مبنای ازدواج بر استمتاع و لذتیابی نیست، هیچگونه استمتاعی روی نداده، اما مرد مکلّف به پرداخت نصف مهریّه است.
۴. در شریعت اسلام قوام و پایداری خانواده به دست مرد است؛ به دلیل اینکه توان فطری مرد، در کسب و کار به طور طبیعی بیشتر از زن است و در زندگی مشترک مرد با قدرت بیشتری آن را اداره میکند. بنابراین عادلانه است که مرد در مقابل این حق که به او عطا شده، غرامت بپردازد تا هر کس با کوچکترین دلیلی پیوند خانواده و همسرداری را به ملعبه و بازیچه نگیرد؛ وقتی که مرد در ساختار خانواده وسیلهی پرداخت غرامت میشود، در صورتی که عقد ازدواج را متلاشی کند، به ضرر خودش است.
و مهریه احکامی را نیز دارد که باید رعایت گردند:
الف) مستحب است که مقدار مهریّه کم باشد، و در این زمینه افراط و زیادهروی نشود. پیامبر ج میفرماید: «اكثرهنّ بركةً، اقلهنّ صداقاً»، «با برکتترین زنان، زنانی هستند که مهریهی آنان سبک و کمتر باشد.»
ب) تعیین و نام بردن مهریه در وقت عقد نکاح.
ج) تعیین مهریه از همهی آنچه به عنوان مال و دارایی مطرح است به شرطی که از ده درهم کمتر نباشد، صحیح است.
د) پرداخت مهریه به صورت نقد یا موکول نمودن همه یا مقداری از آن به آینده، صحیح است.
ه) مرد پس از اجرای عقد، مقدار مهریه را بدهکار زن میشود، و پس از ایجاد روابط زناشویی بر او واجب میگردد.
و) چنانچه پس از عقد نکاح و پیش از ارتباط زناشویی، مرد فوت کند، زن از او میراث میبرد و میتواند همهی مهریهاش را مطالبه کند. اگر مهریه تعیین شده باشد، همان مقدار و اگر تعیین نشده باشد، «مهرالمثل» یعنی مهریهی زنی هم شأن او، به زن داده میشود. و بر زن لازم است «عدهی وفات» مرد را رعایت نماید.
به هر حال شریعت مقدس اسلام در جهت محافظت از حرمت و کرامت و منزلت زن، اعطای هدیهای (به عنوان مهریه) را بر مرد که بیانگر رغبت او به ازدواج با آن خانم است، واجب گردانیده است.
و شریعت اسلام در مورد آسانگیری و سبک نمودن آن توصیههای بسیاری دارد و مسلمانان را به آن ترغیب نموده است به طوری که پیامبر ج میفرماید:
«ازدواج به موقع و سبک بودن مهریّه، مایهی خیر و برکت برای زنان است».
و نیز میفرماید:
«بهترین زنان، پاک سیرتترین و زیباترین و کممهریهترین آنها است.»
حقیقت آن است که مهریههای سنگین که در میان بسیاری از خانوادهها رواج پیدا کرده به هیچ وجه به مصلحت دختران نیست و هیچگاه مایهی آسایش و آرامش زندگی زناشویی ایشان نمیشود، زیرا مردی که به خاطر هزینههای بالای ازدواج و سنگینی مهریّه زیر بار بدهکاری بماند، غالباً دچار افسردگی و اضطراب میگردد و خواسته یا ناخواسته در مورد کسی که سبب بدهکاری او شده، دچار نگرانی و گلهمندی خواهد گردید. در همین رابطه از جمله توصیههایی که با شناخت متقابل و آزمون و رضایت طرفین و همگون بودن آنها رابطه دارد، سبک بودن مهریّه است که سبب تقویت الفت و صفای زندگی میگردد.