«قوم تُبَّع»
﴿أَهُمۡ خَيۡرٌ أَمۡ قَوۡمُ تُبَّعٖ وَٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِهِمۡ أَهۡلَكۡنَٰهُمۡۚ إِنَّهُمۡ كَانُواْ مُجۡرِمِينَ٣٧﴾[الدخان: ۳۷]
﴿وَأَصۡحَٰبُ ٱلۡأَيۡكَةِ وَقَوۡمُ تُبَّعٖۚ كُلّٞ كَذَّبَ ٱلرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ١٤﴾[ق: ۱۴]
***
توضیح موضوع: «تُبَّع»: یک لقب عمومی برای ملوک و شاهان یمن بود، مانند: «کسری» برای سلاطین ایران و «خاقان» برای شاهان ترک و «فرعون» برای سلاطینِ مصر و «قیصر» برای سلاطین روم.
و قوم تبّع جمعیتی بودند با قدرت و نیروی فراوان و حکومت پهناور و گسترده.
و «تبّع» از این نظر بر پادشاهان یمن اطلاق میشد که مردم را به پیروی خود دعوت میکردند، یا پادشاهانی که یکی پس از دیگری روی کار آمدند. (یعنی یکی تابع دیگری بود)
قرطبی میگوید: «ظاهراً از آیات قرآن چنین برمیآید که این سخن خداوند متعال (در مورد «تبّع») ناظر بر یکی از شاهان تبابعه است که اعراب، بیشتر از دیگران او را به این اسم میشناختند، چنانکه در حدیث شریف به روایت ابن عباسب آمده است که رسول خدا ج فرمودند: تبع را دشنام ندهید زیرا او مسلمان شد.»
وی در ادامه میافزاید: «این تبّع - و الله اعلم - همان «ابوکرب» جهانگشای یمن بود که قصد کعبه کرد تا آن را ویران کند، ولی در راه دچار بیماری سختی گردید که اطبّاء از درمان او عاجز شدند. در میان ملازمان او جمعی از دانشمندان بودند و رئیس آنان حکیمی به نام «شامول» بود. او گفت: بیماری تو به خاطر قصد سوء دربارهی خانهی کعبه است، و هر گاه از این فکر منصرف شوی و استغفار کنی، شفا خواهی یافت.
تبّع از تصمیم خود بازگشت و نذر کرد خانهی کعبه را محترم دارد و هنگامی که بهبودی یافت پیراهنی از «بُرد یمانی» بر کعبه بپوشاند.»
به هر حال، نباید فراموش کرد که اطلاعات زیادی از نظر تاریخی دربارهی شاهان تبابعهی یمن در دست نیست.