«لعان» موجب تفریق و جدایی میان زن و مرد است
﴿وَٱلَّذِينَ يَرۡمُونَ أَزۡوَٰجَهُمۡ وَلَمۡ يَكُن لَّهُمۡ شُهَدَآءُ إِلَّآ أَنفُسُهُمۡ فَشَهَٰدَةُ أَحَدِهِمۡ أَرۡبَعُ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ٦ وَٱلۡخَٰمِسَةُ أَنَّ لَعۡنَتَ ٱللَّهِ عَلَيۡهِ إِن كَانَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ٧ وَيَدۡرَؤُاْ عَنۡهَا ٱلۡعَذَابَ أَن تَشۡهَدَ أَرۡبَعَ شَهَٰدَٰتِۢ بِٱللَّهِ إِنَّهُۥ لَمِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ٨ وَٱلۡخَٰمِسَةَ أَنَّ غَضَبَ ٱللَّهِ عَلَيۡهَآ إِن كَانَ مِنَ ٱلصَّٰدِقِينَ٩﴾[النور: ۶-۹]
***
توضیح موضوع: لعان: آن است که شوهر زنش را به زناکاری متهم نماید. بدین صورت که ادعا کند او را در حال زنا دیده، یا مرد نقش خود را در حامله شدن زن انکار نماید.
براساس آیهی ششم سورهی نور، قضیهی لعان مشروع است، و رسول خدا ج میان «عُویمر عجلانی» و همسرش و «هلال بن امیّه» و همسرش، مراسم ملاعنه را انجام داد و فرمود: «پس از ملاعنه، مرد و زن برای همیشه نمیتوانند با هم زندگی کنند.»
بنابراین چنانچه شوهری در مورد همسرش چنان ادّعایی را بنماید که او را در حال زنا دیده، یا نقش خود را در حامله شدن زن انکار نماید، در این صورت موضوع برای رسیدگی به محاکم شرعی و دادگاه ارجاع میشود و قاضی از شوهر میخواهد که برای اثبات ادعای خود چهار نفر شاهد عادل را بیاورد که زناکاری زن او را دیده باشند.
چنانچه مرد نتواند با آوردن چهار شاهد ادّعای خود را اثبات کند، قاضی موضوع «لعان» را برای حل و فصل مشکل آنها مطرح مینماید. بدین صورت که از شوهر میخواهد چهار بار بگوید: «خداوند خود شاهد است که همسرم را در حال زنا دیدهام»، یا چهار بار بگوید: «خداوند را به شهادت میگیرم که حامله شدن زنم هیچ ربطی به من ندارد». و بار پنجم میگوید: «اگر دروغ بگوید، خداوند او را مشمول لعن و نفرین خود قرار دهد».
پس از آن اگر زن به زناکاری خود اعتراف نمود، حدّ شرعی بر او جاری میشود و چناچه آن را انکار کرد و تکذیب نمود، چهار بار باید بگوید: «خداوند شاهد است که شوهرم دروغ میگوید و مرا در حال زنا ندیده است»، «یا این بچّه متعلّق به او است». و بار پنجم میگوید: «اگر شوهرم راست بگوید، مورد خشم خداوند قرار بگیرم».
پس از آن، قاضی آنها را از هم جدا نموده و هیچگاه نمیتوانند دوباره زندگی مشترک را با هم داشته باشند.
و «لعان» دارای حکمتهای زیادی است از جمله:
• محافظت از حیثیّت زن و شوهر و پاسداری از کرامت انسان مسلمان.
• دفع اجرای حدّ قذف و تهمت در مورد شوهر و پیشگیری از اجرای حدّ زنا در مورد زن در صورت عدم اعتراف او و نبودن چهار شاهد.
• فراهم آوردن این فرصت که مرد بتواند کودکی را که متعلق به او نیست، نفی کند.
و باید در لعان احکام زیر مراعات شود:
۱. زن و شوهر هر دو بالغ و عاقل باشند. زیرا بر کودک و دیوانه، تکلیفی نیست.
۲. در مورد موضوع زنا، مرد مدّعی باشد که خود همسرش را در حال زنا دیده است، و در مورد نفی نسبت حاملگی زن، مرد مدّعی باشد که اصلاً با همسرش روابط زناشویی نداشته، یا در مدتی که امکان حامله شدن او وجود داشته باشد، با او هم بستر نگردیده است، و اگر اینگونه نباشد، تنها به خاطر تهمت براساس حدس و گمان، ملاعنه صورت نمیگیرد.
۳. حاکم و قاضی موضوع لعان میان زن و شوهر را با حضور عدّهای انسان مسلمان و با همان روشی که قرآن میفرماید انجام بدهد.
۴. قبل از اجرای مراسم ملاعنه، مستحب است قاضی مرد را در مورد زشتی و بدعاقبتی و مجازات تهمت، نصیحت نماید و همچنین زن را در ارتباط با پلیدی و زشتی زنا و خیانت به همسر نصیحت کند.
۵. قاضی پس از ملاعنه، آنها را از هم جدا کند و به آنها بگوید که برای همیشه آنان بر همدیگر حرام میشوند.
۶. پس از لعان مربوط به نفی نسبت بچه به شوهر، آن کودک بر شوهر قبلی مادرش هیچگونه حق ارث و نفقهای ندارد و اینگونه فرزندان به مادرانشان داده میشوند و از مادر ارث برده و مادر نیز از او ارث میبرد.
۷. اگر پس از مدتی شوهر به دروغگویی و تهمت زدن ناروا به همسر خود اعتراف کند، فرزند متعلق به او خواهد بود.