تشویق بر آزاد کردن برده
﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ١١ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ١٢ فَكُّ رَقَبَةٍ١٣﴾[البلد: ۱۱-۱۳]
***
توضیح موضوع: اسلام برنامهی وسیعی برای آزاد شدن بردگان تنظیم کرده است که اگر مسلمانان آن را عمل میکردند در مدتی نه چندان زیاد، همهی بردگان به تدریج آزاد و جذب جامعهی انسانی و اسلامی میشدند. رؤوس برنامههای اسلام برای آزاد کردن بردگان چنین است:
۱- تشویق اسلام بر آزاد کردن بردگان:
خداوند متعال میفرماید:
﴿فَلَا ٱقۡتَحَمَ ٱلۡعَقَبَةَ١١ وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا ٱلۡعَقَبَةُ١٢ فَكُّ رَقَبَةٍ١٣...﴾[البلد: ۱۱-۱۳].
«ما که دو راه خیر و شرّ را پیش پای انسان نهادهایم، آن کس که ناسپاس است، او خویشتن را به گردنهی رهایی از شقاوت و رسیدن به سعادت نمیزند و آن را پشت سر نمیگذارد. تو چه میدانی آن گردنه چیست؟ آزاد کردن برده و بنده است».
و پیامبر ج میفرماید:
«أيّما رجل اعتق امرأ مسلماً، استنقذ الله بكلّ عضوٍِ منه عضواً منه من النّار» [بخاری و مسلم]
«هر کس بردهی مسلمانی را آزاد کند، به ازای هر عضوی که آزاد میکند، خداوند عضوی از او را از آتش دوزخ نجات میدهد.»
و از ابوموسی اشعریس روایت است که پیامبر ج فرمود:
«سه گروه هستند که به آنان دو بار اجر و پاداش داده میشود: اهل کتابی که به پیامبرش ایمان آورده، سپس پیامبر اسلام ج را دریافته و به او هم ایمان آورده و از او پیروی و او را تصدیق کند، برای او دو اجر و پاداش است. و بردهای که هم حق خدا و هم حق سیّدش را ادا کند، دو اجر دارد، و مردی که کنیزی داشته باشد، خوراک او را به خوبی داده و او را به خوبی تربیّت کرده، او را آموزش داده، سپس او را آزاد کرده و به ازدواج خود درمیآورد، او هم دو اجر دارد.» [بخاری و مسلم]
از ابوذرس روایت است که گفت: از پیامبر ج سؤال کردم چه عملی برتر است؟ فرمود: ایمان به خدا و جهاد در راه او. گفتم: آزاد کردن چه بردهای بهتر است؟ فرمود: بردهای که قیمت بیشتری دارد و نزد صاحبش از همهی بردههایش باارزشتر باشد.» [بخاری و مسلم]
۲- یکی از مصارف هشتگانهی زکات در اسلام خریدن بردگان و آزاد کردن آنها است: [توبه/۶۰] و به این ترتیب، یک بودجهی دائمی و مستمر برای این امر در بیتالمال اسلامی در نظر گرفته شده که تا آزادی کامل بردگان ادامه خواهد داشت.
۳- آزاد کردن بردگان یکی از مهمترین عبادات و اعمال خیر در اسلام است و پیشوایان اسلام در این مسئله، پیشقدم و پیشتاز بودند.
۴- پیشوایان اسلام، بردگان را به کمترین بهانهای آزاد میکردند تا سرمشق و الگویی برای دیگران باشد.
۵- در اسلام، بردگان به مناسبتهای مختلف از قبیل: هنگام خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی، نماز استسقاء و... آزاد میشوند. از اسماء دختر حضرت ابوبکرس روایت است که «پیامبر ج هنگام خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی به آزاد نمودن برده دستور داده است». [بخاری]
۶- هر گاه کسی پدر یا مادر و یا اجداد و یا فرزندان یا عمو یا عمّه، یا دائی یا خاله، یا برادر یا خواهر و یا برادرزاده و یا خواهرزادهی خود را مالک شود، خود به خود آزاد میشود. از حضرت «سمرة بن جندب» روایت است که پیامبر ج فرمود: «من ملك ذارحم محرم فهو حرّ» [ابن ماجه، ابوداود و ترمذی] «هر کس مالک خویشاوند محرمی شد، آن خویشاوند خود به خود آزاد است».
۷- کسی که بردهی مشترکی را نسبت به سهم خود آزاد کند مؤظف است بقیه را نیز بخرد و آزاد کند و هر گاه بخشی از بردهای را که مالک تمام آن است آزاد کند، این آزادی سرایت کرده و خود به خود همهی آن آزاد خواهد شد. به تعبیر دیگر هر گاه قسمتی از برده آزاد شد، تمام آن آزاد میشود و اگر دو نفر در بردهای شریک باشند و یکی از آنها سهم خود را آزاد کند، اگر آزاد کننده غنی باشد برده قیمتگذاری میشود و سهم شریکش را میدهد و به این ترتیب برده به صورت کامل آزاد میگردد. از عبدالله بن عمرب روایت است که پیامبر ج فرمود:
«هر کس سهم خود را از بردهی شراکتی آزاد کرد و به اندازهی قیمت برده پول داشت باید برده عادلانه قیمت گذاری شود، سهم هر کدام از شرکایش را بدهد و به این ترتیب برده به نام او آزاد میشود، و اگر مالی نداشت که به قیمت برده برسد، برده به اندازهی سهم او آزاد شده است.» [بخاری و مسلم]
۸- هر گاه مالک از کنیز خود صاحب فرزندی شود، فروختن آن کنیز جایز نیست و باید بعداً از سهم ارث فرزندش آزاد شود.
این امر وسیلهی آزادی بسیاری از بردگان میشد. زیرا بسیاری از کنیزان به منزلهی همسر صاحب خود بودند و از آنها فرزند داشتند. (اُمّ ولد)
۹- «تدبیر»: تدبیر عبارت است از تعلیق آزادی برده به مرگ سیّد. مثل اینکه سیّد به بردهاش بگوید: هر گاه مُردم بعد از مرگ من آزادی. بنابراین هر گاه سیّد مُرد، اگر قیمت برده از یک سوم کل مالش بیشتر نبود، آزاد میشود.
۱۰- برای تکمیل آزادی بردگان، مقرّراتی در اسلام وضع شده که بردگان طبق قراردادی که با مالک خود میبندند، بتوانند از دست رنج خود آزاد شوند. [در فقه اسلامی فصلی در این زمینه تحت عنوان «مکاتبه» یا «کتابت» آمده است]
«کتابت» عبارت است از تعلیق آزادی برده در برابر عوضی معیّن. هر گاه برده به سیدش بگوید: «مرا مکاتب کن». چنانچه سیّد میداند توانایی بدست آوردن پول را دارد واجب است تقاضای او را قبول کند. به دلیل فرمودهی خداوند متعال:
﴿وَٱلَّذِينَ يَبۡتَغُونَ ٱلۡكِتَٰبَ مِمَّا مَلَكَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ فَكَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِيهِمۡ خَيۡرٗاۖ﴾[النور: ۳۳]
«کسانی که از بردگانتان خواستار آزادی خود با عقد قرارداد شدند، با ایشان عقد قرارداد ببندید اگر خیر و صلاحیّت بر پای خود ایستادن در زندگی آزاد و امانت در پرداخت اقساط باز خرید در ایشان سراغ دیدید، در راه آزادی کمکشان کنید».
از موسی بن انسس روایت است که گفت: سیرین از حضرت انسس خواست که او را مکاتب کند - سیرین ثروت زیادی داشت - اما انسس کتابت او را قبول نکرد، سیرین نزد حضرت عمرس رفت. عمرس گفت: او را مکاتب کن. انسس باز هم سرباز زد. عمرس در حالی که آیهی ﴿فَكَاتِبُوهُمۡ إِنۡ عَلِمۡتُمۡ فِيهِمۡ خَيۡرٗاۖ﴾ را تلاوت میکرد، شلاقی به او زد، و در نتیجه انسس او را مکاتب کرد. [بخاری]
۱۱- کفارهی بسیاری از تخلفات در اسلام، آزاد کردن بردگان قرار داده شده است. کفارهی قتل خطأ، کفاره ترک عمدی روزه، کفارهی ظهار، و کفارهی قسم را به عنوان نمونه در اینجا میتوان نام برد.