فهرست موضوعی آیات قرآن

فهرست کتاب

غزوه‌ی حنین و طائف

غزوه‌ی حنین و طائف

﴿لَقَدۡ نَصَرَكُمُ ٱللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٖ وَيَوۡمَ حُنَيۡنٍ إِذۡ أَعۡجَبَتۡكُمۡ كَثۡرَتُكُمۡ فَلَمۡ تُغۡنِ عَنكُمۡ شَيۡ‍ٔٗا وَضَاقَتۡ عَلَيۡكُمُ ٱلۡأَرۡضُ بِمَا رَحُبَتۡ ثُمَّ وَلَّيۡتُم مُّدۡبِرِينَ٢٥ ثُمَّ أَنزَلَ ٱللَّهُ سَكِينَتَهُۥ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ وَعَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَأَنزَلَ جُنُودٗا لَّمۡ تَرَوۡهَا وَعَذَّبَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ وَذَٰلِكَ جَزَآءُ ٱلۡكَٰفِرِينَ٢٦ ثُمَّ يَتُوبُ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَ عَلَىٰ مَن يَشَآءُۗ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ٢٧[التوبة: ۲۵-۲۷]

***

توضیح موضوع: قبیله‌ی «هوازن» بعد از قریش، بزرگ‌ترین نیرو و قدرت در «جزیرة العرب» به شمار می‌آمدند که میان آن‌ها و قریش پیوسته رقابت وجود داشت، و آن‌ها نمی‌خواستند به آنچه قریش در مقابل آن تسلیم شده‌اند، تسلیم گردند. از این رو تصمیم گرفتند تا اسلام و مسلمانان را ریشه کن سازند و این افتخار را به خود اختصاص دهند. بنابراین «مالک بن عوف نصری» که سردار هوازن بود، آمادگی جنگ نمود و قبائل «نصر»، «جشم»، «سعدبن‌بکر»، «هوازن» و «ثقیف» همگی به ندای او لبیک گفته و گرد او جمع شدند.

پیامبر ج نیز به اتفاق دو هزار نفر از اهالی مکه که عدّه‌ای تازه مسلمان وعده‌ای هنوز مسلمان هم نشده بودند، و با ده هزار نفر از اصحابش که از مدینه هم‌رکاب آن‌حضرت ج بودند، برای جنگ و دفاع، اعلام آمادگی نمودند. برخی از مسلمانان با توجه به تعداد زیاد رزمندگانِ مسلمان، دچار عجب و غرور شده و چنین گفتند: «امروز از کمی نفرات هرگز شکست نخواهیم خورد!».

مسلمانان در دهم شوال سال هشتم هجری، در تاریکی بامداد به سوی «حنین» شتافتند، اما هوازن قبلاً خود را به داخل وادی رسانده و در میان درّه‌ها و پیچ و خم‌ها و شکاف‌ها، سنگر گرفته و در کمین مسلمانان نشسته بودند. اینجا بود که مسلمانان غافلگیر شده و به طور ناگهانی با تیرها و شمشیرهای برهنه‌ی دشمن، روبرو گردیدند. و از آنجا که هوازن گروهی تیرانداز و رزمنده بودند، یکباره بر مسلمانان هجوم آوردند. مسلمانان شتابزده به عقب برگشتند و متفرق شدند. آن‌گاه خداوند متعال مسلمانان را مجدداً بر دشمنان، فتح و پیروزی عنایت فرمود و بر رسول خدا و مؤمنان، آرامش و سکینه فرود آورد.

آن حضرت ج وقتی دید که مردم به حال خود مشغول‌اند، به عباس دستور داد تا با صدای بلند اعلام کند: «يا معشر الانصار» (ای گروه انصار)، «يا معشر اصحاب السمر» (ای گروه بیعت رضوان) و...

صدای عباس بسیار بلند و رسا بود، همگی با شنیدن صدایش، لبیک گویان بازگشتند؛ هر شخصی به سوی صدا حرکت می‌کرد و از مرکبش پیاده شده، شمشیر و سپر را به دست می‌گرفت و خود را به رسول خدا ج می‌رساند. همینکه گروه قابل ملاحظه‌ای گرد آمدند، به دستور پیامبر ج بر دشمن حمله‌آور شدند و مجدداً نبرد آغاز گشت. دیری نپایید که اسلحه‌ی دشمن کُند شد و همه‌ی آن‌ها پا به فرار گذاشتند، و خداوند فرشتگان خود را جهت فتح و پیروزی نازل فرمود، به طوری که سراسر درّه را اشغال کرده بودند، و هوازن شکست خوردند.

تعداد اسیران جنگی در این غزوه، ۶ هزار نفر بود، و تعداد شتران ۲۴ هزار نفر، و تعداد گوسفندان بیش از ۴۰ هزار رأس، و مقدار نقدینگی ۴ هزار اوقیه نقره بود. این مقدار غنیمت، بزرگترین مقدار غنیمتی بود که تا حال مسلمانان بدست آورده بودند.

«غزوه‌ی طائف»: این غزوه در واقع دنباله‌ی جنگ حنین بود. توضیح مطلب اینکه: فراریان هوازن و ثقیف با فرمانده کل سپاهشان «مالک بن عوف نصری»، وارد طائف شدند و به دژهای طائف پناهنده شدند. رسول اکرم ج پس از فراغت یافتن از جنگ حنین و گردآوری غنائم جنگی در «جعرانة» در همان ماه شوال، سال هشتم هجرت، آهنگ جنگ آنان فرمودند.

ابتدا پیشقراولان سپاه حضرت رسول اکرم ج که بالغ بر یکهزار رزمنده بودند به فرماندهی خالد بن ولید وارد طائف شدند، آن‌گاه رسول خدا ج به سوی طائف عزیمت فرمودند. در بین راه، از «نخله یمانی»، و «قرن المنازل» و آنگاه «لیّة» گذر کردند و در آنجا قلعه‌ای متعلق به «مالک بن عوف» بود که آن حضرت ج دستور دادند سپاهیان آن را ویران سازند.

آنگاه به مسیر خویش ادامه دادند تا به طائف رسیدند و در نزدیکی قلعه‌ای که مالک بن عوف در آن پناه گرفته بود، فرود آمدند و در آنجا اردو زدند، و ساکنان قلعه را در حلقه‌ی محاصره‌ی خویش (به مدّت چهل روز یا بیست روز، یا ده تا بیست روز، یا هجده روز و یا پانزده روز) قرار دادند.

در اثنای مدت محاصره، تیراندازی و پرتاب سنگ، مکرّر روی می‌داد. مسلمانان در همان آغاز محا صره‌ی قلعه‌ی مالک بن عوف، آماج تیراندازی سنگین ساکنان قلعه قرار گرفتند. در این درگیری‌ها عده‌ای از مسلمانان مجروح شدند و دوازده تن از رزمندگان اسلام شهید شدند. و سپاهیان اسلام ناگزیر شدند، اردوگاهشان را به مکانی بالاتر از آن منتقل گردانند و در آنجا اردو بزنند.

پیامبر اکرم ج در جنگ با مردم طائف، منجنیق‌ها را به کار گرفتند و پرتاب سنگ به استحکامات آنان را ادامه دادند تا آنکه شکافی در دیوار قلعه‌ی مالک بن عوف پدید آوردند و از آن شکاف، عده‌ای از مسلمانان توانستند به واسطه‌ی دبّابه وارد قلعه شوند.

رسول خدا ج به عنوان یک سیاست مبارزاتی، به منظور وادار کردن دشمن به تسلیم، امر فرمودند که رزمندگان اسلام به ریشه کن کردن درختان انگور و سوزاندن تاکستان‌ها بپردازند.

مسلمانان نیز بی‌محابا به سوزاندن و بریدن درختان انگور پرداختند تا آنکه قبیله‌ی ثقیف از رسول خدا ج درخواست کردند که به خاطر خویشاوندی دست از این کار بردارند. پیامبر ج نیز به خاطر خدا و به خاطر خویشاوندی دست از آن کار کشیدند.

محاصره به طول انجامید، و قلعه مقاومت کرد و مسلمانان از تیرباران و میله‌های در آهن سُرخ شده آسیب بسیار دیدند. ساکنان قلعه نیز به قدر کفایت یک سال تمام در محاصره به سر بردن، قوت و غذا و امکانات برای خودشان فرا هم کرده بودند.

رسول خدا ج با «نوفل بن معاویه دیلی» مشورت کردند. وی گفت: اینان روباهی در سوراخ خزیده‌اند! اگر ایستادگی کنید می‌توانید این روباه را بگیرید، اگر هم آن را رها کنید، زیانی به شما نمی‌رساند! با این ترتیب، پیامبر اکرم ج عزم جزم فرمودند بر اینکه محاصره را پایان دهند و از طائف کوچ کنند.

به هر حال، «ثقیف» بالاخره با مشورت همدیگر به این نتیجه رسیدند که یارای جنگ با عرب‌ها را ندارند در صورتی که عرب‌ها با رسول خدا ج بیعت کرده و مسلمان شده‌اند. از این جهت آن‌ها هیأتی خدمت رسول خدا ج اعزام نمودند. آن هیأت وقتی که از محضر رسول اکرم ج فارغ شده، به منطقه‌ی خود بازگشتند، و پیامبر ج «ابوسفیان بن حرب» و «مغیرة بن شعبه» را همراه آنان فرستادند. مغیره، بت لات را نابود کرد، و سرانجام اسلام در میان ثقیف انتشار یافت و همگی اهالی طائف، مشرف به اسلام شدند.