تأدیب زن به هنگام نشوز و تمرّد و عدم اطاعت از شوهرش
﴿...وَٱلَّٰتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَٱهۡجُرُوهُنَّ فِي ٱلۡمَضَاجِعِ وَٱضۡرِبُوهُنَّۖ فَإِنۡ أَطَعۡنَكُمۡ فَلَا تَبۡغُواْ عَلَيۡهِنَّ سَبِيلًاۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَلِيّٗا كَبِيرٗا﴾[النساء: ۳۴]
***
توضیح موضوع: چون ریاست و مسئولیّت خانواده به عهدهی شوهر است و شوهر به حکم فطرت قویتر از زن میباشد و استعدادش از او بیشتر و ملزم به پرداخت مهریّه و نفقهی خانواده است، پس بر زن جایز نیست که از اطاعت شوهر خود خارج شود و از اجرای دستورات او تمرّد نماید و زندگی مشترک را دچار اختلال کند و آرامش حاصله را از بین ببرد و محیطی را که باید مظهر مهر و محبّت باشد به بینظمی بکشاند.
در حقیقت در میان زنان، انسانهای صالح و پرهیزگاری وجود دارند که با همهی وجود فرمانبردار فرامین خداوند میباشند و به همهی مسئولیتهای همسری عمل میکنند و به ارشادها و نظرات همسر خویش به درستی عمل مینمایند و از اسرار همسرداری و خانوادگی محافظت میکنند.
این دسته از زنان که «صالحات، قانتات، حافظات للغيب بما حفظ الله» (زنان صالحه و فرمانبردار فرامین خدا، و حافظ اسراری هستند که خداوند به حفظ آنها دستور فرموده)، شوهرانشان حق ندارند که با خشم و خشونت با ایشان رفتار نمایند.
اما دیگر زنان که به مسئولیتهای همسرداری پشت میکنند و بر علیه مدیریّت و سرپرستی شوهران بر امور خانواده میشورند و حتّی به ندای فطرت هم پاسخ منفی میدهند و زندگی خانوادگی را در معرض نابودی و فروپاشی قرار میدهند. قرآن به منظور تربیّت و اصلاح آنها و برگرداندن آنها به جایگاه و مکانت طبیعی خود، دو راه واضح و روشن را ارائه میدهد که در زمینهی تربیتی راههای مؤثری هستند. مرد براساس اینکه اِشراف و ریاست خانواده بر عهدهی اوست، مؤظف به اجرای این روشها است و با این هدف که اسرار خانوادگی فاش نشود، این راهها را درمانی داخلی قرار داده که شاید بدون آگاهی دیگران به اختلافشان، مشکل حل شود.
این راهها عبارتند از: اندرز و ارشاد به روش حکیمانه و موعظهی پسندیده و شیرین زبانی. چنانچه نصیحت و موعظه نتیجهبخش نبود، از طریق ترک هم بستری، و چنانچه آن هم مؤثر واقع نگردید و عناد و نافرمانیاش بیشتر گردید، مقدار کمی تنبیه بدنی شود.
بدین ترتیب، خانمی که اندرز و نصیحت کلامی در او مؤثر واقع میشود، از روش دیگری برای برخورد با او استفاده نمیشود و خانمی که تحت تأثیر جدا نمودن بستر از طرف شوهرش از عناد و سرکشی خود دست برمیدارد، تنبیه او ادامه پیدا نمیکند.
اما در برخی از جامعهها، زنانی وجود دارند که گوششان برای هیچگونه اندرزی شنوا نیست و هیچ اهمیّتی هم به جدا نمودن بستر و قهر شوهر نمیدهند. به منظور تربیت اینگونه خانمها که تعدادشان کم است، مرد اجازه دارد که از روش تنبیه بدنی ساده استفاده کند نه نحوی که موجب شکستگی و ایجاد عیب و نقص بدن نشود. قرآن آن را آخرین وسیلهی اصلاحی که مرد در اختیار دارد، قرار داده است و در واقع مانند عمل جراحی یک بیماری است که در صورت ضرورت از آن استفاده میشود.