۱۲- باب: فَضْلِ صَلاَةِ العَصْرِ
باب [۱۲]: فضیلت نماز عصر
۳۴۲- عَنْ جَرِيرٍ س، قَالَ: كُنَّا عِنْدَ النَّبِيِّ ج، فَنَظَرَ إِلَى القَمَرِ لَيْلَةً فَقَالَ: «إِنَّكُمْ سَتَرَوْنَ رَبَّكُمْ، كَمَا تَرَوْنَ هَذَا القَمَرَ، لاَ تُضَامُّونَ فِي رُؤْيَتِهِ، فَإِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ لاَ تُغْلَبُوا عَلَى صَلاَةٍ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ غُرُوبِهَا فَافْعَلُوا» ثُمَّ قَرَأَ: ﴿وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الغُرُوبِ﴾[رواه البخاري: ۵۵۴].
۳۴۲- از جریرهسروایت است که گفت: با پیامبر خدا جبودیم، شبی به طرف ماهتاب نظر کرده و فرمودند:
«شما پروردگار خود را مثلی که همین ماهتاب را میبینید، خواهید دید، و در دیدن او مورد ستم و ظلم قرار نمیگیرید، و اگر امکان بود که برای ادای نماز فجر و نماز عصر، تحت فشار گرفتاری قرار نگیرید، این دو نماز را اداء نماید» [۲۳].
بعد از آن، این آیه کریمه را تلاوت نمودند (و پیش از طلوع آفتاب، و پیش از غروب آن، به ستایش پروردگارت، تسبیح بگو) [۲۴].
۳۴۳- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: «يَتَعَاقَبُونَ فِيكُمْ مَلاَئِكَةٌ بِاللَّيْلِ وَمَلاَئِكَةٌ بِالنَّهَارِ، وَيَجْتَمِعُونَ فِي صَلاَةِ الفَجْرِ وَصَلاَةِ العَصْرِ، ثُمَّ يَعْرُجُ الَّذِينَ بَاتُوا فِيكُمْ، فَيَسْأَلُهُمْ وَهُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ: كَيْفَ تَرَكْتُمْ عِبَادِي؟ فَيَقُولُونَ: تَرَكْنَاهُمْ وَهُمْ يُصَلُّونَ، وَأَتَيْنَاهُمْ وَهُمْ يُصَلُّونَ» [رواه البخاري: ۵۵۵].
۳۴۳- از ابو هریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند:
«ملائکۀ در روز، و ملائکۀ در شب به طور نوبتی با شما هستند، [و این ملائکۀ] در نماز صبح و نماز عصر با هم جمع میشوند، بعد از آن ملائکۀ که شب با شما بودند، بالا میروند، و [باری تعالی] در حالی که خودش به حال بندگان خود از همه واقفتر است، از ایشان میپرسد: بندگان مرا در چه حالتی ترک نمودید؟ میگویند: آنها را در حالی ترک نمودیم که نماز میخواندند، و در حالی نزدشان رفتیم که نماز میخواندند» [۲۵].
[۲۳] یعنی: تا سرحد امکان بکوشید که کارهای دنیوی شما، مانع نماز فجر و نماز عصرتان نشود. [۲۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از تسبیح گفتن در این آیه کریمه، نماز خواندن است. ۲) گرچه اهتمام در ادای همه نمازها لازمی است، ولی از این جهت به ادای نماز صبح و عصر به طور مشخص تأکید گردیده است که در این دو نماز، فضایل بیشتری وجود دارد، از آن جمله اینکه ملائکه در این دو وقت با هم جمع میشوند، به این طریق که بعد از نماز صبح، هنگام رفتن ملائکه روز و آمدن ملائکه شب است، و چه بهتر که در این دو وقت، شخص مسلمان از عبادت پروردگارش برگشته و واجب خود را اداء کرده باشد، چنانچه حدیث بعدی شاهد این مدعا است، و دیگر آنکه صبح وقت توزیع ارزاق، و وقت غروب هنگام تقدیم اعمال بندگان است، و کسی که در این دو وقت مشغول ادای عبادت پرورگارش باشد، خداوند در رزق و عملش برایش برکت میدهد. [۲۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) لفظ حدیث نبوی (یتعاقبون) میباشد، ولی از نگاه قانون لغت عربی باید مفرد میبود، زیرا فاعلش متاخر است، و وقتی که فاعل متاخر باشد، باید فعل در همه حالت مفرد بیاید، و اینکه در اینجا به صیغه جمع آمده است، سببش این است که: در لغت (بنی حارث) در چنین سیاقی، فعل را به صیغه جمع ذکر میکنند، و سیاق حدیث نبوی شریف به اساس لغت آنها آمده است. ۲) اینکه مراد از این ملائکه (حفظه) است و یا غیر آن دو نظر وجود دارد، جمهور علماء بر این نظراند که مراد از اینها همان ملائکه (حفظه) است، ولی امام قرطبی با تعلیل معقولی که میآورد میگوید: که اینها ملائکه دیگری غیر (حفظه) هستند، زیرا هیچ دلیل شرعی وجود ندارد که (حفظه) انسان را ترک میکنند، و یا اینکه (حفظه) شب غیر از (حفظه) روز است، و علاوه بر آن اگر مراد از این ملائکه (حفظه) میبودند، باید از دیگر کارهای بنده به جز از حالت ترک نیز از آنها پرسان میشد، ولی چون تنها از حالت ترک کردن از آنها پرسان میشود، معلوم میشود که اینها ملائکه دیگری غیر از (حفظه) میباشند. ۳) حکمت از سؤال ملائکه – با وجود علم کامل خداوند متعال به احوال بندگان – آن است که خداوند متعال بندگان مطیع و عابد خود را در نزد ملائکه مورد عزت و احترام قرار دهد، و آنها را بر اینکه بندگان من به طاعت و عبادت من مشغول هستند، شاهد بگیرد، و حکمت از خلق انسان را برای آنها مؤکد سازد، زیرا ملائکه در وقت خلق انسان گفته بودند که: آیا کسی را خلق میکنی که در زمین به فساد کاری پرداخته و خونریزی نماید، و ما به تسبیح و تقدیس تو مشغولیم، و خداوند در جواب آنها گفته بود که: من چیزهای را میدانم که شما نمیدانید ﴿أَتَجۡعَلُ فِيهَا مَن يُفۡسِدُ فِيهَا وَيَسۡفِكُ ٱلدِّمَآءَ وَنَحۡنُ نُسَبِّحُ بِحَمۡدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَۖ قَالَ إِنِّيٓ أَعۡلَمُ مَا لَا تَعۡلَمُونَ ٣٠﴾[البقره: ۳٠].