۲۸- باب: هَلْ يُصَلِّي الإِمَامُ بِمَنْ حَضَرَ وَهَلْ يَخْطُبُ يَوْمَ الْمُجُعَةِ فِي المَطَرِ
باب [۲۸]: آیا باید امام به اشخاص حاضر امامت بدهد؟ و آیا باید روز جمعه در باران هم خطبه بخواند؟
۴٠۱- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّه خَطَبَ النَّاسَ فِي يَوْمٍ ذِي رَدْغٍ، فَأَمَرَ المُؤَذِّنَ لَمَّا بَلَغَ حَيَّ عَلَى الصَّلاَةِ، قَالَ: قُلْ: «الصَّلاَةُ فِي الرِّحَالِ»، فَنَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ، فَكَأَنَّهُمْ أَنْكَرُوا، فَقَالَ: كَأَنَّكُمْ أَنْكَرْتُمْ هَذَا، «إِنَّ هَذَا فَعَلَهُ مَنْ هُوَ خَيْرٌ مِنِّي»، - يَعْنِي النَّبِيَّ ج- إِنَّهَا عَزْمَةٌ، وَإِنِّي كَرِهْتُ أَنْ أُحْرِجَكُمْ» [رواه البخاری: ۶۶۸].
۴٠۱- از ابن عباسبروایت است که وی در یکی از روز هایی که بسیار گِل و لای بود، برای مردم خطبه داد، و مؤذن را امر کرد [که اذان بدهد].
و هنگامی که مؤذن به (حیَّ علی الصلاة)رسید، گفت برای مردم بگو تا نماز را در منازل خود بخوانند.
مردم به طرف یکدیگر نگاه کردند، به طوری که گویا بدشان آمد [ابن عباسب]برایشان گفت: مگر بر این کار ایراد میگیرید؟ این کار را کسی کرده است که از من بهتر است، [مقصودش پیامبر خدا جبود]، نماز جمعه واجب است، [ولی] من نخواستم شما را به مشقتاندازم [٩۱].
۴٠۲- عَنْ أَنَسٍ س، قَالَ: قَالَ رَجُلٌ مِنَ الأَنْصَارِ: إِنِّي لاَ أَسْتَطِيعُ الصَّلاَةَ مَعَكَ، وَكَانَ رَجُلًا ضَخْمًا، «فَصَنَعَ لِلنَّبِيِّ جطَعَامًا، فَدَعَاهُ إِلَى مَنْزِلِهِ، فَبَسَطَ لَهُ حَصِيرًا، وَنَضَحَ طَرَفَ الحَصِيرِ فَصَلَّى عَلَيْهِ رَكْعَتَيْنِ»، فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ آلِ الجَارُودِ لِأَنَسِ بْنِ مَالِكٍ: أَكَانَ النَّبِيُّ جيُصَلِّي الضُّحَى؟ قَالَ: مَا رَأَيْتُهُ صَلَّاهَا إِلَّا يَوْمَئِذ [رواه البخاری: ۶٧٠].
۴٠۲- از انسسروایت است که گفت: شخصی از انصار [به پیامبر خدا ج]گفت: من با شما [در جماعت] نماز خوانده نمیتوانم، این شخص خیلی چاق و فربه بود.
[روزی] برای پامبر خدا جطعامی را تهیه نمود، و ایشان را به خانه خود دعوت نمود، بوریایی را انداخت، و بر آن بوریا آب پاشی کرد، [پیامبر خدا ج]بالای آن بوریا دو رکعت نماز اداء نمودند.
شخصی از (آل جاردو) برای انسسگفت: آیا پیامبر خدا جنماز (ضحی) میخواندند؟
[انسس]گفت: غیر از همین روز ندیدم که نماز (ضحی) را خوانده باشند [٩۲].
[٩۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اگر روی معذرتی نماز جمعه، به مسجد اداء نگردیده و به خانه خوانده میشود، چون نمازی که در خانه خوانده میشود، شروط نماز جمعه در آن تحقق نمییابد، باید در چنین حالتی عوض نماز جمعه، نماز پیشین خوانده شود. ۲) آخرین کلمه در این حدیث شریف در یک روایت (أن أحرجکم)به حاء بدون نقطه آمده است، و ترجمه حدیث نبوی شریف هم به اساس همین روایت صورت گرفته است، و در روایت دیگری به عوض (أن أحرجکم) (أن أخرجکم)به خاء نقطه دار آمده است، و معنی آن در این صورت چنین میشود که: نخواستم شما را جهت ادای نماز جمعه از خانههای شما بیرون کنم، و در هردو روایت نتیجه یکی میشود، و آن این است که: چون گِل و لای بسیار است، لذا آمدن شما به مسجد لازم نیست. [٩۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) (ضحی): به معنی چاشت است، و وقت آن در حدود نیم روز بین طلوع و زوال آفتاب است، و خواندن این نماز در نزد جمهور علماء مستحب است، و پیامبر خدا جنماز چاشت را گاه گاهی میخواندند، ولی از خوف اینکه مبادا فرض گردد، بر آن مداومت نمیکردند. ۲) اگر کسی بسیار چاق بوده، و راه رفتن برای وی دشوار باشد، لزوم حضور جماعت از وی ساقط میگردد، و از جمله اعذار دیگری که لزوم حضور در جماعت را ساقط میکند اینها است: به خطر افتادن جان و یا مال به سبب رفتن به جماعت، سردی شدید، باران شدید، مرضی که قدرت رفتن به مسجد را از شخص سلب مینماید، حاضر شدن طعام شب در وقت بر پا شدن جماعت، فراموش کردن وقت نماز، خوردن سیر و پیاز خام، و همچنین استعمال هر چیز دیگری که سبب بد بوئی دهان گردد، مانند سیگار، چرس، و امثال اینها، و باید گفت: کسی که به سبب استعمال چنین چیزهای نا مشروعی از حضور جماعت منع میگردد، گناه نرفتن به جماعت بر خودش میباشد.