۱۵- باب: زِيَارَةِ القُبُورِ
باب [۱۵]: زیارت قبور
۶۵۱- عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ س، قَالَ: مَرَّ النَّبِيُّ جبِامْرَأَةٍ تَبْكِي عِنْدَ قَبْرٍ، فَقَالَ: «اتَّقِي اللَّهَ وَاصْبِرِي» قَالَتْ: إِلَيْكَ عَنِّي، فَإِنَّكَ لَمْ تُصَبْ بِمُصِيبَتِي، وَلَمْ تَعْرِفْهُ، فَقِيلَ لَهَا: إِنَّهُ النَّبِيُّ ج، فَأَتَتْ بَابَ النَّبِيِّ ج، فَلَمْ تَجِدْ عِنْدَهُ بَوَّابِينَ، فَقَالَتْ: لَمْ أَعْرِفْكَ، فَقَالَ: «إِنَّمَا الصَّبْرُ عِنْدَ الصَّدْمَةِ الأُولَى» [رواه البخاری: ۱۲۸۳].
۶۵۱- از انس بن مالکسروایت است که گفت: پیامبر خدا جبر زنی گذشتند که بر سر قبری گریه میکرد.
فرمودند: «از خدا بترس و صبر کن».
آن زن [چون پیامبر خدا جرا نشناخت] گفت: از نزدم دور شو! تو به مصیبتم گرفتار نشدهای، و درد مرا نمیدانی.
برای آن زن گفته شد که: این شخص پیامبر خدا جاست.
آن زن به درخانه پیامبر خدا جآمد و دید که دربانانی ندارند [۴۱۲]، [و نزدشان آمد] و گفت: شما را نشناختم.
فرمودند: «صبر در آسیب اول است» [۴۱۳].
[۴۱۲] آن زن چون به آن صورت نا شایست با پیامبر خدا جبر خورد نموده بود، و برایش گفته بودند که: این شخص پیامبر خدا جاست، بسیار ترسید، و فکر کرد که شاید مانند حکام و امرای ظالم باشند که از گفتن چنین سخنی او را مورد تعقیب و باز خواست قرار خواهند داد، از این جهت به سرعت آمد تا عذر خواهی نماید، و چون به درخانه نبی کریم جآمد و از اینکه دید پاسدار و نگهبانی ندارند، تعجب کرد. [۴۱۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) زیارت قبور برای مردها در اول حرام بود، ولی بعد از آن مباح ساخته شد، و سبب حرام بودن در اول آن بود که مردم هنوز عبادت اوثان را فراموش نکرده بودند، بنابراین ترس این وجود داشت که مبادا دوباره قبرها را مورد پرستش قرار دهند، ولی بعد از اینکه اسلام در دل مسلمانان مستحکم گردید، وخوف پرستیدن قبور از بین رفت، زیارت قبور برای آنها اجازه داده شد، زیرا زیارت قبور انسان را از دنیا روگردان ساخته و به یاد آخرت میاندازد. ۲) در زیارت قبور برای زنها بین علماء اختلاف است، بعضی میگویند که زیارت قبور برای زنها مباح است، ولی اکثر علماء آن را مکروه میدانند.