۱۱- باب: الأذَانِ قَبْلَ الفَجْرِ
باب [۱۱]: اذان دادن پیش از داخل شدن وقت نماز صبح
۳۸۱- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَسْعُودٍ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «لاَ يَمْنَعَنَّ أَحَدَكُمْ - أَوْ أَحَدًا مِنْكُمْ - أَذَانُ بِلاَلٍ مِنْ سَحُورِهِ، فَإِنَّهُ يُؤَذِّنُ - أَوْ يُنَادِي بِلَيْلٍ - لِيَرْجِعَ قَائِمَكُمْ، وَلِيُنَبِّهَ نَائِمَكُمْ، وَلَيْسَ أَنْ يَقُولَ الفَجْرُ - أَوِ الصُّبْحُ -» وَقَالَ بِأَصَابِعِهِ وَرَفَعَهَا إِلَى فَوْقُ وَطَأْطَأَ إِلَى أَسْفَلُ حَتَّى يَقُولَ هَكَذَا، يشير «بِسَبَّابَتَيْهِ إِحْدَاهُمَا فَوْقَ الأُخْرَى، ثُمَّ مَدَّهَا عَنْ يَمِينِهِ وَشِمَالِهِ» [رواه البخاری: ۶۲۱].
۳۸۱- از عبدالله بن مسعودساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «اذان بلال، مانع سحری کردن شما نشود، زیرا او به شب اذان میدهد، - و یا به شب ندا میکند – تا شخصی را که تهجد میخواند به خانهاش بر گرداند، و کسی را که خواب است، از خواب بیدار کند».
«و اگر روشنی از طرف بالا به پایین بود، کسی نگوید که صبح شده است، و انگشتان خود را از بالا به پایین آوردند، [و گفتند]: مگر آنکه روشنی چنین باشد: و در حالی که انگشت سبابه خود را بالای انگشت دیگری خود قرار داده بودند، به طرف چپ و راست خود اشاره نمودند» [٧٠].
[٧٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) اینکه پیامبر خدا جانگشت سبابه خود را بالای انگشت دیگر خود قرار داده بودند، و به طرف چپ و راست خود اشاره نمودند، جهت نشان دادن صبح صادق بود، زیرا روشنی صبح صادق، بر عرض افق میباشد، بنابراین اگر فعلاً در مسجدی مانند بلال کسی پیش از فجر اذان میدهد، باید از طلوع فجر صادق دوباره اذان داده شود، زیرا اذان برای وقت هر نمازی بعد از داخل شدن وقت نماز است، نه پیش از دخول وقت آن، و اینکه بلالسپیش از طلوع فجر اذان میداد، این اذان دادنش – طوری که در این حدیث آمده است – جهت بیدار کردن مردم خواب بود، و یا جهت آگاه ساختن مردمی که مشغول نماز تهجد بودند، تا جهت سحری کردن به خانههای خود بروند. ۲) متاسفانه بعضی از مردم این سنت نبوی را که اذان دادن برای سحری کردن باشد، کاملاً ترک کردهاند، و اگر کسی باشد که این سنت نبوی را احیاء کرده و در همان وقتی که بلالسبه امر پیامبر خدا جاذان میداد، اذان بدهد، کسی است که سنت نبوی را احیاء کرده است، و برایش اجر فراوانی است، و اکثر علماء از آن جمله علمای احناف از این سنت به تفصیل کاملی در کتابهای خود یاد کردهاند، و اینکه سبب ترک این سنت نبوی به مرور زمان چیست؟ نمیدانم.