۲- باب: مَسجِدِ قُبَاءَ
باب [۲]: مسجد قباء
۶۲۲- عَنِ ابْنِ عُمَرَ ب، كَانَ لاَ يُصَلِّي مِنَ الضُّحَى إِلَّا فِي يَوْمَيْنِ: يَوْمَ يَقْدَمُ بِمَكَّةَ، فَإِنَّهُ كَانَ يَقْدَمُهَا ضُحًى فَيَطُوفُ بِالْبَيْتِ، ثُمَّ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ خَلْفَ المَقَامِ، وَيَوْمَ يَأْتِي مَسْجِدَ قُبَاءٍ، فَإِنَّهُ كَانَ يَأْتِيهِ كُلَّ سَبْتٍ، فَإِذَا دَخَلَ المَسْجِدَ كَرِهَ أَنْ يَخْرُجَ مِنْهُ حَتَّى يُصَلِّيَ فِيهِ، قَالَ: وَكَانَ يُحَدِّثُ: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جكَانَ يَزُورُهُ رَاكِبًا وَمَاشِيًا، وَكَانَ يَقُولُ: «إِنَّمَا أَصْنَعُ كَمَا رَأَيْتُ أَصْحَابِي يَصْنَعُونَ، وَلاَ أَمْنَعُ أَحَدًا أَنْ يُصَلِّيَ فِي أَيِّ سَاعَةٍ شَاءَ مِنْ لَيْلٍ أَوْ نَهَارٍ، غَيْرَ أَنْ لاَ تَتَحَرَّوْا طُلُوعَ الشَّمْسِ وَلاَ غُرُوبَهَا» [رواه البخاری: ۱۱٩۱، ۱۱٩۲].
۶۲۲- از ابن عمربروایت است که وی جز در روز، در روز دیگری در وقت چاشت نماز نمیخواند: یکی روزی که به مکه میآمد، زیرا عادت وی آن بود که همیشه در وقت چاشت به مکه میرسید، طواف میکرد، و پشت مقام [ابراهیم÷]دو رکعت نماز اداء میکرد.
[و روز دیگر]: روزی بود که به مسجد قباء میآمد، زیرا او هر روز شنبه به مسجد قباء میآمد، و وقتی که به مسجد داخل میشد، ناشایست میدانست که پیش از خواندن دو رکعت نماز، از مسجد خارج شود.
راوی میگوید: [و ابن عمرب]میگفت که: پیامبر خدا جسواره و پیاده به مسجد قباء میآمدند.
[و ابن عمرب]برای راوی میگفت که: من کاری را میکنم که دیدم دیگر همنشینانم میکنند، و هیچکس را از نماز خواندن در هیچ ساعتی از شب و روز منع نمیکنم، [ولی میگویم]: قصد نکنید که در وقت طلوع و غروب آفتاب [نماز بخوانید] [۳٧۱].
[۳٧۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) قباء نام قریهای است که در جنوب شرق شهر مدینه قرار داشته و از حرم نبوی حدود پنج کیلو متر فاصله دارد، و این مسجد در آن قریه قرار دارد، و بعضی میگویند که در آنجا چاهی بود به نام (قبا) و این منطقه به نام آن چاه یاد میشود. ۲) مسجد قباء اولین مسجدی است که در اسلام بنا یافته است، و این همان مسجدی است که خداوند متعال در موردش میفرماید: ﴿لَّمَسۡجِدٌ أُسِّسَ عَلَى ٱلتَّقۡوَىٰ مِنۡ أَوَّلِ يَوۡمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِيهِۚ﴾، یعنی: مسجدی که از روز اول بر پایۀ تقوی بنا شده است، سزاوارتر است که در آن قیام کنی. ۳) در روایات آمده است که پیامبر خدا جهر روز شنبه سواره و پیاده به مسجد قبا میرفتند، و در آن نماز میخواندند، و سهل بن حنیف از پیامبر خدا جروایت میکند که فرمودند: «کسی که به مسجد قبا آمده و در آن نماز بخواند، مانند آن است که غلامی را آزاد کرده باشد».