۱۸- باب: وُجُوبِ صَلاَةِ الجَمَاعَةِ
باب [۱۸]: وجوب نماز جماعت
۳۸٩- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ هَمَمْتُ أَنْ آمُرَ بِحَطَبٍ، فَيُحْطَبَ، ثُمَّ آمُرَ بِالصَّلاَةِ، فَيُؤَذَّنَ لَهَا، ثُمَّ آمُرَ رَجُلًا فَيَؤُمَّ النَّاسَ، ثُمَّ أُخَالِفَ إِلَى رِجَالٍ، فَأُحَرِّقَ عَلَيْهِمْ بُيُوتَهُمْ، وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ يَعْلَمُ أَحَدُهُمْ، أَنَّهُ يَجِدُ عَرْقًا سَمِينًا، أَوْ مِرْمَاتَيْنِ حَسَنَتَيْنِ، لَشَهِدَ العِشَاءَ» [رواه البخاری: ۶۴۴].
۳۸٩- از ابو هریرهسروایت است که پیامبر خدا جفرمودند:
«قسم به ذاتی که جانم در دست او است [بلا کیف]، تصمیم گرفته بودم تا امر نمایم که هیزمی را آماده سازند، بعد از آن امر نمایم که برای نماز اذان داده شود، سپس شخصی را امر نمایم که به مردم امامت بدهد، و خودم به تعقیب مردمی که [به نماز حاضر نمیشوند] بروم، و خانههایشان را با خودشان بسوزانم».
و قسم به ذاتی که جانم در دست او است [بلا کیف]، اگر اینها بفهمند [که در حاضر شدن به نماز] قطعه گوشت چاق و یا لاغری نصیبش خواهد شد، حتماً به نماز خفتن (عشاء) حاضر میشود» [٧۸].
[٧۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از گفته پیامبر خدا جآن است که این مردم از دون همتی که دارند، اگر بدانند که در حاضر شدن به نماز،اندک فایده دنیوی برای آنها میرسد، به نماز حاضر میشوند، ولی برای کسب ثواب اخروی و نعمتهای آن، از حاضر شدن به نماز، خود داری مینمایند. ۲) ظاهر این حدیث دلالت بر این دارد که نماز جماعت فرض عین است، زیرا اگر سنت میبود، ترک سنت موجب سوزاندن جان و مال شخص نمیگردید، ولی جمهور علماء، و از آن جمله احناف بر این نظراند که جماعت سنت مؤکده است نه فرض عین، و از این حدیث جواب میدهند که پیامبر خدا جدر سوزاندن آنها تصمیم گرفتند، و تصمیم خود را عملی نکردند، و اگر فرض عین میبود، آنها را به حالشان نمیگذاشتند، و امام ابن حجر/اين موضوع را به شكل طولانی شرح داده و برای کسانی که جماعت را سنت موکده دانسته و واجب نمیدانند از این حدیث ده جواب ذکر نموده و در اخیر میگوید: (سخن را از این جهت طولانی کردم که اجزاء آن با هم ارتباط دارد، و برای کسانی که جماعت را واجب نمیدانند، ده جواب در اینجا مذکور است، و این همه جوابها را در یکجا، در شرح دیگری نخواهی یافت)، فتح الباری (۲/۱۴۸-۱۵۱). ۳) امام عینی به نقل از (تحفه) مسائلی را در مورد نماز جماعت ذکر کرده است، که بعضی از آنها قرار آتی است. أ) نماز جماعت بر کسی که واجب است که قدرت رفتن به مسجد را بدون مشقت داشته باشد، بنابراین بر شخص نا بینا، و مریض و پیر زمینگیر جماعت واجب نیست. ب) شرف الأئمه میگوید: کسی که جماعت را بدون عذر ترک کند، باید تعزیر شود، اگر همسایهها نسبت به کسی که نماز جماعت را ترک میکند، سکوت میکنند، گنهکار میشوند. ج) اگر مردم قریه و یا محلۀ نماز جماعت را ترک کردند، باید با آنها به جنگ برخاست. د) امام ابو حنیفه/میگوید: اگر کسی به کاری مشغول شد، و به جماعت رفته نتوانست، با اهل خانواده خود جماعت نماید، و اگر تنها خواند، نمازش جواز دارد. ه) در اینکه آیا جماعت کردن در خانه مانند جماعت کردن در مسجد است، بین علماء اختلاف است، و قول صحیحتر آن است که گرچه جماعت در خانه مانند جماعت در مسجد، جماعت گفته میشود، ولی اشتراک نمودن به جماعت مسجد فضائل بیشتری دارد، از آن جمله اینکه: همانطوری که در حدیث نبوی آمده است در هر قدمی که به سوی مسجد برمیدارد برایش ثوابی داده میشود، و گناهی از گناهانش بخشیده میشود، و دیگر آنکه: چون به طور عموم جماعت مسجد بزرگتر است، لذا ثوابش نیز از جماعتی که در غیر مسجد خوانده میشود بیشتر است، والله تعالی أعلم.