۱۶- باب: فَضْلِ الْعِشَاءِ
باب [۱۶]: فضیلت نماز عشاء
۳۴٩- أَنَّ عَائِشَةَ ل، قَالَتْ: أَعْتَمَ رَسُولُ اللَّهِ جلَيْلَةً بِالعِشَاءِ، وَذَلِكَ قَبْلَ أَنْ يَفْشُوَ الإِسْلاَمُ، فَلَمْ يَخْرُجْ حَتَّى قَالَ عُمَرُ: نَامَ النِّسَاءُ وَالصِّبْيَانُ، فَخَرَجَ، فَقَالَ لِأَهْلِ المَسْجِدِ: «مَا يَنْتَظِرُهَا أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ الأَرْضِ غَيْرَكُمْ» [رواه البخاري: ۵۶۶].
۳۴٩- از عائشهلروایت است که گفت: شبی پیش از اینکه اسلام انتشار بیابد، پیامبر خدا جنماز عشاء را به تأخیرانداختند، و از خانه تا آن وقت بیرون نشدند که عمرسگفت: زنها و اطفال خواب شدهاند.
بعد از آن بیرون شدند، و برای مردمی که در مسجد بودند، گفتند: «از مردم روی زمین غیر از شما هیچکس دیگری این قدر به انتظار نماز خفتن نمیماند» [۳۴].
۳۵٠- عَنْ أَبِي مُوسَى س، قَالَ: كُنْتُ أَنَا وَأَصْحَابِي الَّذِينَ قَدِمُوا مَعِي فِي السَّفِينَةِ نُزُولًا فِي بَقِيعِ بُطْحَانَ، وَالنَّبِيُّ جبِالْمَدِينَةِ، فَكَانَ يَتَنَاوَبُ النَّبِيَّ جعِنْدَ صَلاَةِ العِشَاءِ كُلَّ لَيْلَةٍ نَفَرٌ مِنْهُمْ، فَوَافَقْنَا النَّبِيَّ جأَنَا وَأَصْحَابِي، وَلَهُ بَعْضُ الشُّغْلِ فِي بَعْضِ أَمْرِهِ، فَأَعْتَمَ بِالصَّلاَةِ حَتَّى ابْهَارَّ اللَّيْلُ، ثُمَّ خَرَجَ النَّبِيُّ جفَصَلَّى بِهِمْ، فَلَمَّا قَضَى صَلاَتَهُ، قَالَ لِمَنْ حَضَرَهُ: «عَلَى رِسْلِكُمْ، أَبْشِرُوا، إِنَّ مِنْ نِعْمَةِ اللَّهِ عَلَيْكُمْ، أَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ يُصَلِّي هَذِهِ السَّاعَةَ غَيْرُكُمْ» أَوْ قَالَ: «مَا صَلَّى هَذِهِ السَّاعَةَ أَحَدٌ غَيْرُكُمْ» لاَ يَدْرِي أَيَّ الكَلِمَتَيْنِ قَالَ، قَالَ أَبُو مُوسَى فَرَجَعْنَا، فَفَرِحْنَا بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ج[رواه البخاري: ۵۶٧].
۳۵٠- از ابو موسیسروایت است که گفت: من و همراهانم که با من به کشتی آمده بودند، به (بقیع بطحان) [که وادی است در مدینه منوره] منزل گزیدیم، و پیامبر خدا جدر مدینه بودند [۳۵].
هر شب در وقت نماز عشاء عده از آنها به نوبت در خدمت پیامبر خدا جمیبودند، شبی نوبت رفتن در خدمت پیامبر خدا جبرای من و همراهانم رسید، [در این شب] پیامبر خدا جمشغول بعضی کارها بودند [۳۶]، از این سبب نماز خفتن را تا نیمه شب، به تاخیر انداختند، بعد از آن آمدند و برای مردم امامت دادند.
چون از ادای نماز فارغ شدند، برای کسانی که نزدشان حاضر بودند، گفتند: «آرام باشید! و مژده باد شما را که از جمله نعمتهای خداوند بر شما این است که: در این ساعت هیچ مردم دیگری غیر از شما نماز نمیخواند»، و یا چنین فرمودند که: «در این ساعت هیچکسی غیر از شما نماز نخوانده است».
راوی نمیداند که پیامبر خدا جکدام یک از این دو عبارت را گفتند.
ابو موسی گفت که: ما برگشتیم و از آنچه که از پیامبر خدا جشنیده بودیم خوشحال بودیم [۳٧].
[۳۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: پیامبر خدا جاین سخن را که: «از مردم روی زمین غیر از شما هیچکس دیگری این قدر به انتظار نماز خفتن نمیماند» در زمانی گفتند که جز در مدینه منوره در جای دیگری نماز خوانده نمیشد، و اگر خوانده میشد، آنقدر که در مدینه منوره به انتظار نماز خفتن میماندند، در دیگر جاها اینقدر به انتظار نمیماندند، و در ادیان دیگر نمازی نبود، و اگر بود نماز خفتن (عشاء) نبود. [۳۵] قصه کسانی که با ابو موسی اشعری به کشتی آمده بودند از این قرار است که چون ابو موسی در اوایل اسلام در مکه مکرمه مسلمان شد، به نزد قوم خود در یمن برگشت، و چون تصمیم گرفت که دوباره نزد پیامبر خدا جبیاید، با عده از قوم خود به کشتی نشست، و به اثر غلط کردن راه، و یا به اثر باد، کشتیشان به طرف حبشه رفت، و هنگامی که جعفرسبا همراهان خود به حبشه مهاجرت کرده بود، عزم رفتن به نزد پیامبر خدا جرا گرفتند، ابو موسیسنیز با همراهان خود، همراه جعفرسبه راه افتادند، و از این جهت آنها را (اهل سفینه) و یا (اهل سفینتین) میگویند. [۳۶] گویند: که مصروفیتشان در این شب، آماده کردن گروهی برای جهاد بود. [۳٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) تأخیر نماز عشاء برای کسانی که تأخیر سبب مشکلات برای آنها نمیگردد، روا است، ولی اگر تأخیر سبب مشکلات برای آنها میشد، مستحب است که امام نماز را در اول وقت آن اداء نماید. ۲) سبب خوشی ابو موسی و همراهانش این بود که پیامبر خدا جبرای آنها گفتند که غیر از شما هیچکس دیگری در این وقت شب نماز نمیخواند، و خوشحالی دیگرشان این بود که نماز خفتن (عشاء) را به امامت پیامبر خدا جخوانده بودند.