۴٠- باب: مَوعِظَةِ المُحَدِّثِ عِنْدَ القَبْرِ وَقُعُودِ أَصْحَابِهِ حَوْلَهُ
باب [۴٠]: موعظه محدث بر سر قبر، و نشستن یاران وی به اطرافش
۶۸۲- عَنْ عَلِيِّ س، قَالَ: كُنَّا فِي جَنَازَةٍ فِي بَقِيعِ الغَرْقَدِ، فَأَتَانَا النَّبِيُّ جفَقَعَدَ وَقَعَدْنَا حَوْلَهُ، وَمَعَهُ مِخْصَرَةٌ، فَنَكَّسَ فَجَعَلَ يَنْكُتُ بِمِخْصَرَتِهِ، ثُمَّ قَالَ: «مَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ، مَا مِنْ نَفْسٍ مَنْفُوسَةٍ إِلَّا كُتِبَ مَكَانُهَا مِنَ الجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَإِلَّا قَدْ كُتِبَ شَقِيَّةً أَوْ سَعِيدَةً» فَقَالَ رَجُلٌ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَفَلاَ نَتَّكِلُ عَلَى كِتَابِنَا وَنَدَعُ العَمَلَ؟ فَمَنْ كَانَ مِنَّا مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ فَسَيَصِيرُ إِلَى عَمَلِ أَهْلِ السَّعَادَةِ، وَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَّا مِنْ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ فَسَيَصِيرُ إِلَى عَمَلِ أَهْلِ الشَّقَاوَةِ، قَالَ: «أَمَّا أَهْلُ السَّعَادَةِ فَيُيَسَّرُونَ لِعَمَلِ السَّعَادَةِ، وَأَمَّا أَهْلُ الشَّقَاوَةِ فَيُيَسَّرُونَ لِعَمَلِ الشَّقَاوَةِ» ثُمَّ قَرَأَ: ﴿فَأَمَّا مَنْ أَعْطَى وَاتَّقَى وَصَدَّقَ بِالحُسْنَى﴾الآيَةَ. [رواه البخاری: ۱۳۶۲]:
۶۸۲- از علیسروایت است که گفت: در (بقیع عَرقَد) [۴۶٠]در جنازه اشتراک نموده بودیم که پیامبر خدا جنزد ما آمدند، بعد از آن نشستند، و ما هم به اطرافشان نشستیم، با خود عصایی داشتند، سر خود را پایان انداخته [و فکر میکردند]، به سر عصای خود آهسته آهسته بر زمین میزدند.
بعد از آن فرمودند: «هیچکسی از شما و هیچ مخلوق دیگری نیست، مگر اینکه جایش در بهشت و دوزخ تعین شده است، و مگر اینکه نوشته شده است که آن شخص بدبخت است و یا خوشبخت» [۴۶۱].
شخصی گفت: یا رسول الله! [چون موضوع چنین است] آیا نباید بر آن نوشته که نسبت به ما صورت گرفته است توکل نمائیم، و کار و عمل را بگذاریم؟ کسی که از ما از اهل سعادت باشد، خود به خود به طرف عمل اهل سعادت سوق داده میشود، و کسی که از اهل شقاوت باشد، خود به خود به طرف عمل شقاوت خواهد رفت.
فرمودند: «برای اهل سعادت عمل اهل سعادت آسان ساخته میشود، و برای اهل شقاوت عمل اهل شقاوت آسان ساخته میشود».
و بعد از آن این آیه مبارکه را تلاوت نمودند: «پس کسی که [صدقه] بدهد و پرهیزگاری نماید، [و کلمه شهادت را تصدیق کند، او را در مسیر آسانی قرار میدهیم، و کسی که بخل ورزد و استغناء نماید، و کلمه شهادت را تکذیب کند، او را به سوی دشواری رهنمون میشویم]» [۴۶۲]
[۴۶٠] بقیع عرقد: قبرستان مشهور اهل مدینه است، بقیع به معنی: زمین بلند است، و (عرقد) درختی است خاردار که در آن زمان وجود داشته است، و گرچه فعلاً چنین درختی در آن مکان وجود ندارد، ولی اسمش باقیمانده است، و آن قطعه از زمین به نام (بقیع عرقد) یاد میشود. [۴۶۱] این حدیث مؤید عقیده اهل سنت و جماعت است که میگویند: سعادت و شقاوت از طرف خدا است، و تمام آنچه که در جهان واقع میشود، به قضاء و قدر خداوند است، آنچه که میخواهد میکند، و برای کسی حق اعتراض بر خدا نیست. [۴۶۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) امام عینی/میگوید: آیا ممکن است که در این دنیا فهمیده شود که کدام کس از اهل سعادت و کدام کس از اهل شقاوت است؟ عدۀ از علماء میگویند: بلی این چیز امکان پذیر است، و دلیلشان همین آیه کریمه و همین حدیث نبوی است، وعدۀ دیگری میگویند که: چنین چیزی امکان پذیر نیست. ولی حق در این مسئله این است که اهل سعادت و شقاوت را به طور گمان میتوان شناخت، ولی به طور یقین این چیز امکان پذیر نیست، و شیخ تقی الدین بن تیمیه میگوید: کسی که در بین مردم به این شهرت یافته باشد که از صالحین است، آیا میتوان دربارهاش به طور یقین گفت که از اهل جنت است؟ در مسئله علماء دارای دو نظر هستند، [عده میگویند که میتوان وی را به طور یقین از اهل جنت دانست، وعده دیگری میگویند که این کار امکان پذیر نیست]. ۲) باید در وقت حضور جنازه به خشوع و خضوع بود، و این طور فکر کرد که روزی – و شاید نه بسیار دور – خودش در همین حالت قرار گیرد، و اهل درک و معرفت وقتی که به جنازه میرفتند، آنچنان به تفکر و تدبر فرو میرفتند که اگر بهترین دوستشان نزدشان میآمد، به وی اعتنائی نمیکردند، تا جائی که دوستش با خود میگفت: شاید از من آزرده باشد، و تا جائی تحت تاثیر قرار میگرفتند که تا سه روز اثر این پیش آمد در آنها دیده میشد. ۳) شاید کسی بگوید: در صورتی که همه چیز در ازل نوشته شده است، و قضاء و قدر الهی به آن تعلق گرفته است، پس فائده برای تکلیف و کار و کوشش نیست، زیرا قضاء و قدر الهی تغیر پذیر نیست، و در نتیجه اگر در قضاء و قدر کسی از اهل جنت باشد، حتماً به جنت میرود، و اگر از اهل دوزخ باشد، به دوزخ، پس حاجتی به تکلیف و امر و نهی نمیماند. در جواب باید گفت که: شارع حکیم از این سوال به بهترین وجهی جواب داده است، توضیح آن این است که: پروردگار ما را امر کرده است که فلان کار را انجام دهیم، پس باید آن را انجام دهیم، و ما را از انجام دادن فلان کار نهی کرده است، پس باید از انجام دادن آن کار خود داری نمائیم، و اینکه تقدیر ما در قضاء و قدر الهی چیست؟ امری است که از ما پوشیده است، و سری از اسرار الهی است، و جز خداوند متعال کسی از آن چیزی نمیداند، و چون سرنوشت و مسیر نهائی در قیامت تعیین شد، آن وقت است که نتیجه برای همگان کشف و واضح میگردد.