۸۳- باب: سُنَّةِ الجُلُوسِ فِي التَّشَهُّدِ
باب [۳۶]: سنت نشستن در تشهد
۴۶٩- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنَ عُمَرَ ب، أَنَّهُ كَانَ يَتَرَبَّعُ فِي الصَّلاَةِ إِذَا جَلَسَ، وأَنَّه رأَى وَلَدَهُ فعلَ ذلكَ فَنهاهُ، وَقَالَ: «إِنَّمَا سُنَّةُ الصَّلاَةِ أَنْ تَنْصِبَ رِجْلَكَ اليُمْنَى وَتَثْنِيَ اليُسْرَى»، فَقُلْتُ: إِنَّكَ تَفْعَلُ ذَلِكَ، فَقَالَ: إِنَّ رِجْلَيَّ لاَ تَحْمِلاَنِي [رواه البخاری: ۸۲٧].
۴۶٩- از عبدالله بن عمربروایت است که وی در وقت نشستن در نماز، چهار زانو میزد، ولی چون پسرش را دید که چنین میکند، او را از این کار منع کرد، و گفت: سنت نماز این است که [هنگام نشستن] پای راست را ایستاده کرده، و پای چپ را بپیچی، [وبر روی آن بنشینی].
پسرش گفت: خودت چنین میکنی [یعنی: چهار زانو میزنی، پس چرا مرا از این کار منع میکنی]؟
ابن عمربگفت: پاهایم تحمل نشستن مرا ندارند [۱٧۸].
۴٧٠- عَنْ أَبي حُمَيْدٍ السَّاعِدِيُّ س، قَالَ: أَنَا كُنْتُ أَحْفَظَكُمْ لِصَلاَةِ رَسُولِ اللَّهِ ج«رَأَيْتُهُ إِذَا كَبَّرَ جَعَلَ يَدَيْهِ حِذَاءَ مَنْكِبَيْهِ، وَإِذَا رَكَعَ أَمْكَنَ يَدَيْهِ مِنْ رُكْبَتَيْهِ، ثُمَّ هَصَرَ ظَهْرَهُ، فَإِذَا رَفَعَ رَأْسَهُ اسْتَوَى حَتَّى يَعُودَ كُلُّ فَقَارٍ مَكَانَهُ، فَإِذَا سَجَدَ وَضَعَ يَدَيْهِ غَيْرَ مُفْتَرِشٍ وَلاَ قَابِضِهِمَا، وَاسْتَقْبَلَ بِأَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَيْهِ القِبْلَةَ، فَإِذَا جَلَسَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ جَلَسَ عَلَى رِجْلِهِ اليُسْرَى، وَنَصَبَ اليُمْنَى، وَإِذَا جَلَسَ فِي الرَّكْعَةِ الآخِرَةِ قَدَّمَ رِجْلَهُ اليُسْرَى، وَنَصَبَ الأُخْرَى وَقَعَدَ عَلَى مَقْعَدَتِهِ» [رواه لبخاری: ۸۲۸].
۴٧٠- از ابو حمید ساعدیس [۱٧٩]روایت است که گفت: من از همه شما طرز نماز خواندن پیامبر خدا جرا بهتر به خاطر دارم.
[پیامبر خدا ج]را دیدم که هنگام تکبیر گفتن، دستهای خود را تا شانههای خود بالا میکردند، و در رکوع، دستهای خود را به زانوهای میگرفتند، و پشت خود را خَم میکردند، و چون سر خود را از رکوع بلند میکردند، طوری راست ایستاده میشدند که مهرههای کمر جابجا میشد.
وچون سجده میکردند دستهای خود را نه بر روی زمین فرش میکردند و نه هم به پهلوی خود میچسپاندند، و در این وقت، سر انگشتان پای خود را به طرف قبله میکردند. و چون در دو رکعتی مینشستند، بر بالای پای چپ خود نشسته و پای راست را ایستاده میکردند.
و هنگامی که در رکعت اخیر مینشستند، پای چپ خود را پیش نموده و پای دیگر را ایستاده میکردند، و بر روی سرین خود مینشستند [۱۸٠].
[۱٧۸] از این حدیث دانسته میشود که: در وقت نشستن برای اشخاص معذور روا است که چهار زانو بزنند، ولی اگر شخص معذور نباشد، باید به همان طریقی که ابن عمربروایت کرده است، بنشیند. [۱٧٩] وی عبدالرحمن بن عمرو بن سعد ساعدی است، و میگفت که من از همه شما نماز پیامبر خدا جرا بهتر میدانم، برایش گفتند که نه تو از ما با پیامبر خدا جبیشتر صحبت داشتی، و نه در نزدشان بیشتر میرفتی، گفت: این طور که شما میگوئید نیست، گفتند: پس کیفیت نماز خواندن پیامبر خدا جرا برای ما بیان کن، و او این حدیث را بیان کرد، وی در آخر خلافت معاویهسوفات یافت، اسد الغابه (۵/۱٧۴). [۱۸٠] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) نظر به ظاهر این حدیث بعضی از علماء میگویند که طریق نشستن به قعده اخیر مغایر طریق نشستن به قعده اول است، ولی بعضی از علماء و از آن جمله احناف میگویند که کیفیت نشستن در هردو قعده یکسان است، و آن به این طریق است که قدم پای راست را ایستاده نگهدارد، و پای چپ را فرش نموده، و بر روی آن بنشیند. ۲) بالا کردن دستها تا برابر شانهها است، و این مذهب عامه فقهاء است، ولی احناف میگویند: نظر به احادیث دیگری که در زمینه آمده است بالا کردن دستها تا برابر نرمههای گوش است، و از این حدیث این طور جواب میدهند که بالا کردن دستها تا به شانهها به جهت معذرت داشتن بود. ۳) دیگر احکام متعلق به این حدیث در خود حدیث به طور واضح مذکور بوده و تقریباً مورد اتفاق علماء است.