۴۱- باب: مَا جَاءَ فِي قَاتِلِ النَّفْسِ
باب [۴۱]: آنچه که درباره کسی که خودکشی میکند آمده است
۶۸۳- عَنْ ثَابِتِ بْنِ الضَّحَّاكِ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «مَنْ حَلَفَ بِمِلَّةٍ غَيْرِ الإِسْلاَمِ كَاذِبًا مُتَعَمِّدًا، فَهُوَ كَمَا قَالَ، وَمَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدِيدَةٍ عُذِّبَ بِهِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ» [رواه البخاری: ۱۳۶۳].
۶۸۳- از ثابت بن ضحاکس [۴۶۳]از پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«کسی که به دین دیگری غیر از دین اسلام سوگند میخورد – در حالی که دروغگو است - [۴۶۴]، و از روی قصد سوگند میخورد، او همان است که گفته است [۴۶۵].
و کسی که خود را به آهنی [مانند شمشیر، کارد، تفنگ و امثال اینها] میکشد، به همان آهن در آتش دوزخ عذاب میشود» [۴۶۶].
۶۸۴- عَنْ جُنْدَب س- عَنِ النَّبِيِّ ج- قَالَ: «كَانَ بِرَجُلٍ جِرَاحٌ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَقَالَ اللَّهُ: بَدَرَنِي عَبْدِي بِنَفْسِهِ حَرَّمْتُ عَلَيْهِ الجَنَّةَ» [رواه البخاری: ۱۳۶۴].
۶۸۴- از جندبساز پیامبر خدا جروایت است که فرمودند:
«شخصی زخمهای داشت، [تحمل درد را نکرد] و خود را کشت، خداوند متعال فرمود: این بندهام پیش از آنکه من او را بکشم خود را کشت، و من بهشت را بر او حرام گردانیدم» [۴۶٧].
۶۸۵- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «الَّذِي يَخْنُقُ نَفْسَهُ يَخْنُقُهَا فِي النَّارِ، وَالَّذِي يَطْعُنُهَا يَطْعُنُهَا فِي النَّارِ» [رواه البخاری: ۱۳۶۵].
۶۸۵- از ابو هریرهسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند: کسی که خود را خفه نماید، خود را در آتش خفه میکند، و کسی که خود را به نیزه بزند، خود را در آتش دوزخ به نیزه میزند» [۴۶۸].
[۴۶۳] وی ثابت بن ضحاک بن خلیفه است، این حدیثی را که اینجا روایت میکند، در طفولیت از نبی کریم جشنیده بود، زیرا در وقت وفات پیامبر خدا جهشت ساله بود، و در سال چهل وپنج هجری وفات نمود، اسد الغابه (۱/۲۲۶). [۴۶۴] یعنی: در حالی که این سوگند و تعظیمش نسبت به دین دیگری که غیر از اسلام است، دروغ میباشد، زیرا آن دین دیگر از نگاه شخص مسلمان مورد تعظیم نیست، و یگانه دینی که مورد تعظیم است همین دین اسلام است، پس کسی که به دین دیگری غیر از دین اسلام سوگند میخورد و آن را مورد تعظیم قرار میدهد، دروغ میگوید. [۴۶۵] یعنی: اگر در این قسم خود قصدش واقعاً تعظیم همان دینی باشد که به آن قسم خورده است، از اهل همان دین میشود، خلاصه آنکه: اگر کسی به دین دیگری غیر از دین اسلام سوگند میخورد، اگر قصدش تعظیم آن دین دیگر نباشد، و روی تظاهر و دروغ به آن دین قسم خورده باشد، مرتکب گناه کبیره میگردد، و اگر قصدش قلباً تعظیم آن دیگر بوده باشد، طوری که امام عینی از امام قرطبی نقل میکند، کافر میشود. [۴۶۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) قید به آهن در این حدیث، از روی تغلیب است نه تحدید، یعنی: چون اغلب کسانی که خودکشی میکنند، به وسیله آله آهنی مانند: تفنگ، کارد، و امثال اینها خودکشی میکنند، از این جهت قید به آله آهنی شده است، ولی حکم عام است، و محدد به وسیله معینی نیست. بنابراین اگر کسی خود را به واسطه زهر، و یا انداختن از بلندی، و یا حلق آویز کردن و امثال اینها میکشد، عذابش مانند عذاب شخصی است که خود را با آهن کشته است، یعنی: همیشه به واسطه زهر، و یا به ذریعه انداختن از بلندی، و یا ذریعه حلق آویز کردن در آتش دوزخ تعذیب میشود. پس شخص به هر ناگواری که در دنیا دچار میشود، و یا به هر مشکلی که گرفتار میشود، آن را تحمل نموده و از خودکشی خود داری نماید، زیرا هیچ مشکلی در جهان وجود ندارد که به اندازه عذاب یک لحظه آتش دوزخ درد آور باشد، چه جای آنکه این عذاب دائم و جاویدان باشد، و در عین حال در داخل آتش دوزخ، به همان طریقی که خود را کشته است، به طور دائم تعذیب گردد. ۲) اگر کسی به دین دیگری غیر از دین اسلام سوگند میخورد، خواه از روی قصد باشد، و خواه بدون قصد، و خواه به دروغ باشد و خواه به راست، کافر نمیشود، مگر آنکه قصدش تعظیم ملت کفر باشد، که در این حالت کافر میشود، و بعضی از علماء این حدیث را ظاهر آن حمل نموده و گفتهاند: کسی که به ملت دیگری غیر از ملت اسلام سوگند بخورد، کافر میشود، و البته ظاهر حدیث دلالت بر این امر دارد. ۳) اگر کسی به ملت دیگری غیر از ملت اسلام سوگند خورد، در نزد احناف بر وی کفاره سوگند، لازم میگردد، ولی جمهور علماء میگویند که بر وی کفاره نیست، زیرا به این سخنش سوگندی منعقد نمیگردد، و چیزی که بر وی لازم است این است که: (لا إله إلا الله) بگوید، تا اگر مرتد شده باشد، دوباره به اسلام برگردد. ۴) اگر کسی خودکشی کرد، در نزد عامه فقهاء به این عملش از دین اسلام خارج نمیشود، بنابراین بر وی باید نماز خوانده شود و در قبرستان مسلمانان دفن گردد. [۴۶٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: گرچه ظاهر حدیث دلالت بر این دارد که قاتل نفس از اسلام خارج میشود، ولی علماء این حدیث را تاویل نموده و نظریات مختلفی ابراز نمودهاند، و از جمله این نظریات آنکه: أ) مراد از این حدیث، تغلظ و تشدد است، نه حقیقت آن، یعنی: قصد آن است که شخص خودکشی خود داری نماید. ب) اینکه مراد کسی که خودکشی را حلال بداند، که در این صورت به اتفاق علماء از اسلام خارج میگردد. ج) مراد این است که پیش از داخل شدن به دوزخ و رسیدن به جزای خود، جنت بر وی حرام میگردد. د) اینکه این وعید شدید که در ظاهر خود خروج از اسلام است، نظر به ظروف معینی خاص برای همین شخص است، و دیگران را شامل نمیگردد. ولی حدیثی را که ابن أبی شیبه در (المصنف) روایت میکند، ظاهر این حدیث را تائید مینماید، و آن حدیث این است: از جابر بن سمرهسروایت است که گفت: شخصی از صحابههای پیامبر خدا جزخمی شد، از درد زیاد طاقت نیاورد، نیزه را گرفت و خود را با آن کشت، پیامبر خدا جبر آن شخص نماز نخواندند، و اگر خودکشی گناه کبیره میبود، بر وی نماز میخواندند، زیرا گناه کبیره مستوجب نماز نخواندن بر شخص نمیگردد، ولی کسانی که خودکشی را کفر نمیدانند و حدیث باب را تاویل میکنند، شاید از حدیثی که در مصنف آمده است این طور جواب بدهند که: درست است که پیامبر خدا جبر وی نماز نخواندند، ولی چه مانعی دارد که دیگران بر وی نماز خوانده باشند، زیرا در حدیث نیامده است که دیگران هم بر وی نماز نخواندند، زیرا در احادیث دیگری آمده است که پیامبر خدا جبر شخصی که قرضدار بود، نماز نخواندند، ولی دیگران بر وی نماز خواندند. ولی شاید کسانی که خودکشی را کفر میدانند بگویند: در آن واقعه که پیامبر خدا جبر شخص قرضدار نماز نخواندند، در خود حدیث آمده است که به دیگران فرمودند که: «شما بر وی نماز بخوانید»، ولی در این حدیث ذکری از این چیز نیست، و اگر دیگران را بر نماز خواندن بر وی امر میکردند، و یا آنها بدون امر پیامبر خدا جبر وی میخواندند، در حدیث میآمد. ولی نظرم این است که چون این شخص، در اصل مسلمان است، و دلیل قطعی بر کفرش وجود ندارد، پس نباید حکم بر کفر و خروجش از دین اسلام کرد، بنابراین باید بر وی نماز خواند، و در قبرستان مسلمانان دفنش کرد، از امام ابوحنیفه/روایت است که گفت: اگر نسبت به کسی از صد احتمال یک احتمال اسلام بودن و جود داشته باشد، نباید حکم بر کفرش کرد، والله تعالی أعلم. [۴۶۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این حدیث هم مانند دو حدیث قبلی در موضوع خودکشی است، و وعید شدیدی در مورد کسی که ذریعه خفه کردن و یا حلق آویز کردن، و یا نیزه و یا هر چیز دیگری خودکشی میکند، آمده است، و اینکه حکم چنین شخصی چیست؟ در دو حدیث قبلی به طور مفصل بیان داشتهایم. ۲) آنچه را که باید در مورد شخصی که خودکشی میکند – بر علاوه از آنجه که در دو حدیث قبلی آمده – تذکر دهیم این است که: برای شخصی که خودکشی میکند، دو عذاب است، یکی آنکه به همان طریقی که خودکشی کرده است، به خودکشیاش بارها و بارها ادامه میدهد، و دیگر اینکه این عملش در داخل آتش دوزخ انجام میگیرد، و چون بنا به عقیده اهل سنت و جماعت خودکشی سبب کفر و خروج از اسلام نیست، پس امید آن است که این شخص بالاخره از دوزخ نجات یافته و به جنت برود.