فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد دوم

فهرست کتاب

۱- باب: مَنْ كَانَ آخِرُ كَلامِهِ لاَ إلهَ إلاَّ الله
باب [۱]: کسی که آخرین کلامش (لا إله إلا الله) باشد

۱- باب: مَنْ كَانَ آخِرُ كَلامِهِ لاَ إلهَ إلاَّ الله
باب [۱]: کسی که آخرین کلامش (لا إله إلا الله) باشد

۶۳۳- عَنْ أَبِي ذَرٍّ س، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «أَتَانِي آتٍ مِنْ رَبِّي، فَأَخْبَرَنِي - أَوْ قَالَ: بَشَّرَنِي - أَنَّهُ: مَنْ مَاتَ مِنْ أُمَّتِي لاَ يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا دَخَلَ الجَنَّةَ» قُلْتُ: وَإِنْ زَنَى وَإِنْ سَرَقَ؟ قَالَ: «وَإِنْ زَنَى وَإِنْ سَرَقَ» [رواه البخاری: ۱۲۳٧].

۶۳۳- از ابو ذرسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند:

«فرستادۀ از جانب پروردگارم آمد [این فرستاده جبرئیل÷بود] و برایم خبر داد – و یا فرمودند -: برایم بشارت داد: کسی که از امت من بمیرد، و چیزی را به خدا شریک نیاورده باشد، به بهشت می‌رود».

گفتم: اگر چه مرتکب زنا گردیده و دزدی کرده باشد؟

فرمودند: «اگر چه مرتکب زنا گردیده و دزدی کرده باشد» [۳۸۵].

۶۳۴- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ س، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ج: «مَنْ مَاتَ يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا دَخَلَ النَّارَ» وَقُلْتُ أَنَا: «مَنْ مَاتَ لاَ يُشْرِكُ بِاللَّهِ شَيْئًا دَخَلَ الجَنَّةَ» [رواه البخاری: ۱۲۳۸].

۶۳۴- از عبدالله [بن مسعود]سروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند:

«کسی که بمیرد و چیزی را به خدا شریک آورده باشد، به دوزخ می‌رود».

[راوی می‌گوید]: و من گفتم: کسی که بمیرد و به خدا چیزی را شریک نیاورده باشد، به بهشت می‌رود [۳۸۶].

[۳۸۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این حدیث دلالت بر این دارد که مسلمان ولو آنکه مرتکب گناه کبیره شده باشد، به طور ابد در دوزخ نمی‌ماند، بلکه یا در ابتدای امر مورد عفو خداوند قرار گرفته و به بهشت می‌رود، و یا بعد از اینکه به اندازۀ گناه خود تعذیب گردید، از دوزخ نجات یافته و به بهشت می‌رود، زیرا پیامبر خدا جفرمودند که: «به بهشت می‌رود» ولی نگفتند که به دوزخ نمی‌رود، پس احتمال دارد که شخص اگر مورد عفو الهی قرار نگیرد، به اندازۀ گناه خود مورد عقوبت قرار گرفته و سپس به بهشت برود، ولی در اینجا سه چیز قابل تذکر است: اول: آنکه نباید بر این حدیث اتکال نموده و مرتکب هر گناهی از صغیره و کبیره و از حقوق الله و حقوق الناس گردید. دوم: آنکه قرار اصول دین و قواعد شرع، حقوق الناس تا وقتی که رضایت صاحب آن حاصل نگردد، قابل بخشایش نیست، و از این جهت کسی که به حقوق الناس تجاوز کرده باشد، یا باید در این دنیا رضایت صاحب آن را حاصل نماید، و یا آنکه در قیامت اگر این ظالم ثوابی داشته باشد، از ثوابش به اندازۀ که مظلوم حق دارد، برایش داده می‌شود، و اگر ثوابی نداشت از گناهان مظلوم بر ذمۀ ظالم گذاشته می‌شود. سوم: کسی که مسلمانی را به قصد و به غیر حق به قتل می‌رساند، گرچه این عمل مانند دزدی و زنا از گناهان کبیره است، ولی برایش حکم دیگری است که إن شاء الله در موضع خودش به تفصیل خواهد آمد. ۲) گر چه از ظاهر سایق این طور دانسته می‌شود که عبارت (گفتم: اگرچه مرتکب زنا گردیده و دزدی کرده باشد؟) از نبی کریم جاست، که از جبرئیل÷می‌پرسند که «اگرچه مرتکب زنا گردیده و دزدی کرده باشد؟ ولی این طور نیست، بلکه این عبارت و این سوال از ابو ذرساست، زیرا در روایت دیگری آمده است که ابو ذر گفت: یا رسول الله! ولو آنکه این شخص دزدی و زنا کرده باشد؟ گفتند: ولو آنکه دزدی و زنا کرده باشد، ابو ذرسمی‌گوید: این سؤال را سه بار تکرار نمودم، و در مرتبه چهارم در جوابم گفتند: علی رغم انف ابو ذر. [۳۸۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) این فهم عبدالله بن مسعودسیک فهم منطقی است، زیرا انتفای سبب موجب انتفای مسبب است، و چون شرک سبب دخول دوزخ است، وقتی که شرک منتفی گردد، دخول دوزخ نیز منتفی می‌گردد، و چون دخول دوزخ منتفی گردید، دخول جن حتمی می‌گردد، زیرا حالت ثالثی وجود ندارد، و استثنای اهل اعراف به دلایل دیگری از نصوص ثابت شده است. ۲) در صحیح مسلم عکس این روایت هم آمده است، و عبارت آن چنین است که: پیامبر خدا جفرمودند: «کسی که بمیرد و به خدا شریک نیاورده باشد، به جنت می‌رود»، و من می‌گویم: (کسی که بمیرد و به خدا شریک آورده باشد، به دوزخ می‌رود)، و فرقی که بین این دو روایت وجود دارد این است که: در حدیث اول (وعید) از پیامبر خدا جو (وعد) از فهم ابن مسعودساست، و بالعکس در روایت دوم (وعد) از پیامبر خدا جو (وعید) از فهم و استنباط ابن مسعودساست.