فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد دوم

فهرست کتاب

۱٧- باب: الإمَامِ تَعْرِضُ لَهُ الحَاجَةُ بَعْدَ الإِقَامَةِ
باب [۱٧]: اگر برای امام بعد از اقامت گفتن عارضه پیش آمد

۱٧- باب: الإمَامِ تَعْرِضُ لَهُ الحَاجَةُ بَعْدَ الإِقَامَةِ
باب [۱٧]: اگر برای امام بعد از اقامت گفتن عارضه پیش آمد

۳۳۸- عَنْ أَنَسِ س، قَالَ: «أُقِيمَتِ الصَّلاَةُ وَالنَّبِيُّ جيُنَاجِي رَجُلًا فِي جَانِبِ المَسْجِدِ، فَمَا قَامَ إِلَى الصَّلاَةِ حَتَّى نَامَ القَوْمُ» [رواه البخاری۶۴۲].

۳۳۸- از انسسروایت است که گفت: [در یکی از نماز ها] برای نماز، اقامت گفته شد، و در این وقت پیامبر خدا جبا شخصی در گوشه از مسجد، مشغول صحبت بودند، و وقتی برای نماز خواندن آمدند که مردم را خواب برده بود [٧٧].

[٧٧] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) نمازی که این واقعه در آن واقع گردید، نماز عشاء بود. ۲) احناف وعده دیگری از علماء می‌گویند که: فاصله بین اقامت و تکبیر تحریمه روی ضرورت جواز دارد، ولی اگر ضرورتی نباشد، تاخیر تکبیر تحریمه از اقامت مکروه است، حتی بعضی از احناف می‌گویند: وقتی که (قد قامت الصلاة) گفته شد، واجب است که امام تکبیر تحریمه بگوید. ۳) مراد از خواب رفتن مردم، پینکی رفتن بعضی از آن‌ها بود. ۴) شخصی که پیامبر خدا جبا وی سخن را طولانی کردند، رئیس یکی از قبائل بود، و جهت دل‌گرمی و دعوت وی به اسلام، پیامبر خدا جسخن را با او طولانی کردند، و البته سخن زدن پیامبر خدا جبعد از اقامت روی ضرورت بود، بنابراین اگر ضرورتی نباشد، سخن زدن بعد از اقامت گفتن مناسب نیست.