فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد دوم

فهرست کتاب

۴- باب: الدُّهْنِ لِلجُمُعَةِ
باب [۴]: خوشبوئی برای جمعه

۴- باب: الدُّهْنِ لِلجُمُعَةِ
باب [۴]: خوشبوئی برای جمعه

۴٩۵- عَنْ سَلْمَانَ الفَارِسِيِّ س، قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ج: «لاَ يَغْتَسِلُ رَجُلٌ يَوْمَ الجُمُعَةِ، وَيَتَطَهَّرُ مَا اسْتَطَاعَ مِنْ طُهْرٍ، وَيَدَّهِنُ مِنْ دُهْنِهِ، أَوْ يَمَسُّ مِنْ طِيبِ بَيْتِهِ، ثُمَّ يَخْرُجُ فَلاَ يُفَرِّقُ بَيْنَ اثْنَيْنِ، ثُمَّ يُصَلِّي مَا كُتِبَ لَهُ، ثُمَّ يُنْصِتُ إِذَا تَكَلَّمَ الإِمَامُ، إِلَّا غُفِرَ لَهُ مَا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الجُمُعَةِ الأُخْرَى» [رواه البخاری: ۸۸۳].

۴٩۵- از سلمان فارسیس [۲۲٠]روايت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند:

«هیچکسی نیست که روز جمعه غسل کند، و تا جایی که برایش میسر است خودش را پاک و نظیف نماید، و از روغن خوشبوئی که در اختیار دارد به جانش روغن بزند، و یا از خوشبوی که در خانه دارد به جانش استعمال نماید.

بعد از آن از خانه برآمده، و دو نفری را [که پهلوی هم نشسته‌اند] از یکدیگر جدا نکند [۲۲۱]، و سپس آنچه که برایش مقدر است نماز بخواند، و هنگام خطبه دادن، به سخنان امام گوش بدهد، مگر آنکه گناهان بین این جمعه و جمعه آینده‌اش بخشیده می‌شود [۲۲۲].

۴٩۶- عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ ب: أَنَّهُ قيل لَهُ: ذَكَرُوا أَنَّ النَّبِيَّ جقَالَ: «اغْتَسِلُوا يَوْمَ الجُمُعَةِ وَاغْسِلُوا رُءُوسَكُمْ، وَإِنْ لَمْ تَكُونُوا جُنُبًا وَأَصِيبُوا مِنَ الطِّيبِ» قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: أَمَّا الغُسْلُ فَنَعَمْ، وَأَمَّا الطِّيبُ فَلاَ أَدْرِي [رواه البخاری: ۸۸۴].

۴٩۶- از ابن عباسبروایت است که کسی برایش گفت: [آیا صحیح است که] می‌گویند: پیامبر خدا جفرموده‌اند:

«روز جمعه اگرچه جنب هم نباشید، غسل نمائید و سر خود را بشوئید، و خوشبوئی استعمال نمائید»؟

[در جواب گفت]: غسل، بلی! ولی خوشبوئی را نمی‌دانم [۲۲۳].

[۲۲٠] وی سلمان فارسی است، و به سلمان خیر معروف است، چون از وی از نسبش پرسیدند گفت: من سلمان بن اسلام هستم، اصل وی از اصفهان است، و به طلب دین حق بر آمد تا اینکه نزد پیامبر خدا جرسید، و اسلام آورد، وی از بزرگان و فضلای صحابه است، از انسسروایت است که گفت: پیامبر خدا جفرمودند که: جنت به سه کس اشتیاق دارد: علی، و عمار، و سلمان، وی از معمیرین است، و در سال سی و پنج هجری وفات نمود، عباس بن یزید می‌گوید که: اهل علم می‌گویند که سلمان سه صد وپنجاه سال عمر کرد، و در اینکه دو صد وپنجاه سال عمر کرده است، هیچ شکی ندارند، اسد الغابه (۲/۳۲۸-۳۳۲). [۲۲۱] یعنی: برای آنکه به صف‌های پیشتر برسد، نباید مردمی را که پیشتر از وی به مسجد آمده و بر سر صف پهلوی یکدیگر قرار گرفته‌اند، از یکدیگر جدا نموده و از بین آن‌ها بگذرد. [۲۲۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از بخشیده شدن این گناهان طوری که بارها گفتیم به اتفاق علماء، گناهان صغیره است، و گناهان کبیره بدون توبه، و حقوق الناس بدون حصول رضایت صاحب حق، قابل بخشایش نیست، و گناهان صغیره طوری که در این حدیث آمده است، به هفت شرط بخشیده می‌شود که عبارت‌اند از: ۱) غسل کردن پیش از رفتن به مسجد، ۲) پاک کردن بدن که گرفتن موی لب، موی زیر بغل و عانه باشد، ۳) شانه زدن سر و ریش و روغن زدن آن‌ها، ۴) استعمال خوشبوئی، ۴) نگذشتن از روی شانه مردمان، ۵) نماز خواندن، ۶) گوش دادن به سخنان امام. و در احادیث دیگری در این زمینه شروط دیگری نیز آمده است، که ما این شروط را بدون ذکر احادیث مشتمل بر این شروط ذکر می‌نمائیم، و این شروط عبارت‌اند از: ۱) پیاده رفتن به مسجد جامع، ۲) اذیت نکردن مردم، ۳) رفتن به طرف مسجد به آرامی و وقار، ۴) نزدیک شدن به امام قدر امکان، ۵) سخن نگفتن بدون لزوم، که به این طریق مجموع شروط در این موضوع دوازده شرط می‌شود. ولی یک شرط دیگری که در نص حدیث آمده است، و علماء – نمیدانم به چه سبب آن را ذکر نکرده‌اند – این است که بعد از رسیدن به مسجد چند رکعت نماز نفلی بخواند، و آنچه که افاده این شرط را می‌کند، این قول پیامبر خدا جاست که فرمودند: «صلی ماکتب له»، یعنی آنچه که برایش مقدر شده است، نماز بخواند، والله تعالی أعلم بالصواب. [۲۲۳] یعنی: نمی‌دانم که پیامبر خدا ج(خوشبوئی) را هم گفته‌اند یا نه، و اینکه ابن عباسباین سخن را نشنیده و یا بیاد نداشت، دلالت بر آن ندارد که پیامبر خدا جآن را نگفته باشند، زیرا می‌شود که کسی چیزی را از آن حضرت جشنیده باشد، که دیگری نشنیده باشد، چنان‌چه در حدیث پیشتر و در احادیث دیگری آمده است که پیامبر اکرم جفرمودند: «اگر کسی خوشبوئی داشت، از آن خوشبوئی به جان خود استعمال نماید».