۱۵- باب: مَنْ كَرِهَ أَنْ يُقَالَ لِلْمَغْرِب الْعِشَاءُ
باب [۱۵]: کسی که نمیخواست برای نماز مغرب نماز عشاء گفته شود
۳۴۸- عَنْ عَبْدُ اللَّهِ المُزَنِيُّ س: أَنَّ النَّبِيَّ جقَالَ: «لاَ تَغْلِبَنَّكُمُ الأَعْرَابُ عَلَى اسْمِ صَلاَتِكُمُ المَغْرِبِ» قَالَ الأَعْرَابُ: وَتَقُولُ: هِيَ العِشَاءُ [رواه البخاري: ۵۶۳].
۳۴۸- از عبدالله مزنیس [۳۲]روایت است که پیامبر خدا جفرمودند: «در مورد ادای نماز مغرب، بادیه نشینان شما را تحت تاثیر قرار ندهند».
و عبدالله مزنیسگفت که: مردم بادیه نشین میگفتند که [نماز شام] همین نماز عشاء است [۳۳].
[۳۲] وی عبدالله بن مغفل بن عبد غنم مزنی است، در مدینه منوره سکنی گزین گردید، و بعد از آن به بصره رفت و در آنجا در نزدیک مسجد جامع برای خود خانه ساخت، یکی از ده نفری بود که عمرسآنها را جهت تعلیم مردم به بصره فرستاده بود، بسیار گریه میکرد، در سال پنجاه ونه هجری در بصره وفات یافت، و بنا به وصیت خودش ابو برزه اسلمی بر وی نماز خواند، اسد الغابه (۳/۲۶۴-۲۶۵). [۳۳] از احکام و مسائل متعلق به حدیث آنکه: در تسمیه نماز مغرب، نباید تحت تأثیر بادیه نشینان قرار گرفت و آن را نماز عشاء بنامیم و یا نماز عشاء بدانیم، زیرا این امر سبب آن میشود که نماز مغرب را تا وقت نماز عشاء به تأخیراندازیم، و تأخیر نماز از وقت معین آن بدون عذر روا نیست.