فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد دوم

فهرست کتاب

۴- باب: يُصَلِّي المَغرِبَ ثَلاَثاً فِي السَّفَرِ
باب [۴]: نماز شام را در سفر سه رکعت می‌خواند

۴- باب: يُصَلِّي المَغرِبَ ثَلاَثاً فِي السَّفَرِ
باب [۴]: نماز شام را در سفر سه رکعت می‌خواند

۵۸۱- عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ ب، قَالَ: «رَأَيْتُ رَسُولَ اللَّهِ جإِذَا أَعْجَلَهُ السَّيْرُ فِي السَّفَرِ يُؤَخِّرُ المَغْرِبَ، فَيُصَلِّيهَا ثَلاَثًا، ثُمَّ يُسَلِّمُ، ثُمَّ قَلَّمَا يَلْبَثُ حَتَّى يُقِيمَ العِشَاءَ، فَيُصَلِّيهَا رَكْعَتَيْنِ، ثُمَّ يُسَلِّمُ وَلاَ يُسَبِّحُ بَعْدَ العِشَاءِ حَتَّى يَقُومَ مِنْ جَوْفِ اللَّيْلِ» [رواه البخاری:۱٠٩۱].

۵۸۱- از عبدالله بن عمربروایت است که گفت:

پیامبر خدا جرا دیدم که اگر در سفر شتاب می‌داشتند، نماز شام را تاخیر می‌کردند، و آن را سه رکعت می‌‌خواندند، و بعد از آن سلام می‌دادند، بعد از آن‌ اندکی درنگ می‌کردند، تا اینکه به نماز خفتن اقامت گفته‌ می‌شد، نماز خفتن را دو رکعت می‌‌خواندند و سلام می‌دادند.

بعد از نماز خفتن، تا وقتی که نیم شب برمی‌‌خواستند، نماز نفل نمی‌خواندند [۳۲۵].

۵۸۲- عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب، قال: «أَنَّ النَّبِيَّ جكَانَ يُصَلِّي التَّطَوُّعَ وَهُوَ رَاكِبٌ فِي غَيْرِ القِبْلَةِ» [رواه البخاری: ۱٠٩۴]

۵۸۲- از جابر بن عبداللهبروایت است که گفت: پیامبر خدا جنماز نفل را در حالت سواره، و به طرف دیگری غیر از طرف قبله، اداء می‌نمودند [۳۲۶].

[۳۲۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) جمع کردن بین نماز شام و نماز خفتن در سفر جواز دارد. ۲) این حدیث اشاره به مذهب احناف دارد، زیرا احناف می‌گویند که: جمع کردن بین دو نماز در سفر جمع شکلی است، نه حقیقی، به این معنی که: نماز شام را تا آخر وقت آن تاخیر می‌کردند، و در این وقت آن را اداء می‌کردند، و بعد از ادای نماز شام، وقت خفتن داخل می‌گردد، و نماز خفتن را در اول وقت آن می‌خواندند، به این طریق ادای هر نمازی در وقت خودش واقع می‌گردید. ۳) در احادیث صحیحی آمده است که پیامبر خدا جبین نماز پیشین و عصر، و بین نماز شام و خفتن در سفر جمع می‌کردند، و اینکه بگوئیم این جمع کردن صوری است نه حقیقی، بر خلاف حکمت و مقصد شارع حکیم از جمع کردن نماز در وقت سفر نظر داده ایم. زیرا حکمت از جمع کردن بین دو نماز در سفر، به اتفاق علماء تخفیف و رفع حرج از شخص مسافر است، زیرا از مشقت خالی نیست، و برای اینکه مسافر به مشقت نیفتد، برایش اجازه داده شده است، تا دو نماز را در وقت یک نماز جمع کند. و اینکه بگوئیم این جمع کردن شکلی است نه حقیقی، به این معنی که باید مثلاً: نماز پیشین را تا آخر وقت آن به تاخیر بیندازد، و چون وقت نماز پیشین به آخر رسید، در این وقت نمازش را ادأ نماید، و بعد از ادأ کردن نماز پیشین لحظه انتظار بکشد تا وقت عصر داخل گردد، و در این وقت نماز عصر را اداء نماید، در این توجیه از هدف شریعت که تخفیف و رفع حرج برای مسافر باشد، دور افتاده‌ایم، زیرا اگر مسافر بین دو نماز به این طریق جمع می‌کند، نه تنها آنکه این جمع کردن به سبب تخفیف برایش نمی‌شود، بلکه زحمت و مشقتش را بیشتر می‌سازد، و این امر واضح و روشن است، و احتیاجی به دلیل ندارد، و این جمع کردنی که بین نماز شام و خفتن در این حدیث آمده است، آن جمعی را که نماز اول در آخر وقت آن و نماز دوم در اول وقت آن باشد، توجیه نمی‌کند، والله تعالی أعلم. [۳۲۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) خواندن نماز نفل بر بالای دابه در حالت سفر به اتفاق علماء جواز دارد. ۲) در خواندن نفل بر بالای دابه در حضر بین علماء اختلاف است، نظر به ظاهر این حدیث امام ابو یوسف/و بعضی از علمای دیگر می‌گویند که خواندن نماز نفل بر بالای دابه در حضر نیز جواز دارد، زیرا حدیث به طور مطلق آمده است، و فرقی در آن بین سفر و حضر نیست، ولی در نزد امام ابو حنیفه و محمد رحمهما الله نماز خواندن بر بالای دابه در حضر به طور مطلق روا نیست، خواه رویش به طرف قبله باشد و خواه نباشد، و دلیل‌شان حدیثی است که می‌گوید: پیامبر خدا جدر سفر نماز نفل را بر بالای دابه می‌خواندند، بنابراین خواندن بر بالای دابه و غیر سفر جواز ندارد.