۶- باب: مَن نَامَ عِندَ السَّحَرِ
باب [۶]: کسی که در وقت سحر خوابید
۵٩۶- عَنْ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ عَمْرِو بْنِ العَاصِ ب: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ جقَالَ لَهُ: «أَحَبُّ الصَّلاَةِ إِلَى اللَّهِ صَلاَةُ دَاوُدَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، وَأَحَبُّ الصِّيَامِ إِلَى اللَّهِ صِيَامُ دَاوُدَ، وَكَانَ يَنَامُ نِصْفَ اللَّيْلِ وَيَقُومُ ثُلُثَهُ، وَيَنَامُ سُدُسَهُ، وَيَصُومُ يَوْمًا، وَيُفْطِرُ يَوْمًا» [رواه البخاری:۱۱۳۱].
۵٩۶- از عبدالله بن عمرو بن عاصبروایت است که: پیامبر خدا جبرایش گفتند:
«محبوبترین نمازها در نزد خداوند متعال، نماز داود÷است، و بهترین روزهها در نزد خداوند متعال، روزه داود÷است، نیمی از شب را خوابید، و سوم حصه آن را نماز میخواند، و باز ششم حصه آن را میخوابید، [تا برای عبادت صبگاهی آمادگی کافی داشته باشد] و یک روز را روزه میگرفت، و یک روز را میخورد» [۳۴۵].
۵٩٧- عَنْ عَائِشَةَ ل، قالت: أَيُّ العَمَلِ كَانَ أَحَبَّ إِلَى النَّبِيِّ ج؟ قَالَتْ: «الدَّائِمُ»، قُلْتُ: مَتَى كَانَ يَقُومُ؟ قَالَتْ: «كَانَ يَقُومُ إِذَا سَمِعَ الصَّارِخَ» [رواه البخاری: ۱۱۳۲].
۵٩٧- از عائشهلروایت است که گفت: بهترین عبادت در نزد پیامبر خدا جعبادتی بود که به طور دائم و مستمر میبود.
از وی پرسیدند: پیامبر خدا ج[درشب] چه وقت برمیخاستند؟
گفت: وقتی که آواز خروس را میشنیدند [۳۴۶].
۵٩۸- وَفي رواية: إِذَا سَمِعَ الصَّارِخَ قامَ فَصَلَّى. [رواه البخاری: ۱۱۳۲].
۵٩۸- و در روایت دیگری از عائشهلنقل است که [در جواب] گفت: هنگامی که آواز خروس را میشنیدند، برخاسته و نماز میخواندند [۳۴٧].
۵٩٩- وَفي رواية عَنْهَا قَالَتْ: ما أَلْفَاهُ السَّحَرُ عِنْدِي إِلاَّ نَائِماً. تَغْنِي النَّبِيَّ ج.[رواه البخاری: ۱۱۳۳].
۵٩٩- و در روایت دیگری از عائشهلنقل است که گفت: سحر پیامبر خدا جرا در نزد من، جز در حالت خواب ندیده است [۳۴۸].
[۳۴۵] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) داود÷از این جهت در وقت شب نماز میخواند که: این وقت شب همان وقتی است که از طرف خداوند متعال گفته میشود: آیا کسی هست که از من چیزی بخواهد و من آرزویش را بر آورده سازم، و آیا کسی هست که طلب آمرزش گناهان خود را بنماید و من گناهانش را برایش ببخشم؟ و از این جهت ششم حصه اخیر شب را میخوابید که برای نماز صبح و اعمال روز نشاط و آمادگی داشته باشد. ۲) طوری که ابن منبر/میگوید: داود÷شب و روز خود را بین خود و بین پروردگار خود تقسیم کرده بود، به این طریق که: نیم وقت را در امور زندگی خود باشد، و نیم وقت را به عبادت بگذراند، و این چیز نسبت به نماز امکان پذیر بود، و چون در روزه گرفتن، نمیشد که نیم روز را روزه بگیرد، و نیم روز را بخورد، لذا یک روز را روزه میگرفت، و یک روز را میخورد. [۳۴۶] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) در جایی که خروسهای متعددی وجود داشته باشد، غالباً بعد از نیم شب، و یا پیش از ثلث اخیر شب بعضی از آنها به بانگ زدن شروع میکنند، و پیامبر خدا جدر این وقت برای نماز تهجد بیدار میشدند. ۲) باید شخص مسلمان بر طاعت و عبادتی که انجام میدهد، مداومت نماید، و باید بداند، طاعت و عبادتی که اندک ولی دائم باشد، بهتر از طاعت و عبادتی است که بسیار بوده ولی بعد از مدتی ترک شود. ۳) در طاعت و عبادت نفلی نباید خود را به مشقت انداخت، بلکه باید طاعت و عبادتش در حدی باشد که به جدیت و نشاط انجام پذیرد، و وقتی که احساس خستگی و کسالت، و یا زحمت و مشقت نمود، از انجام دادن آن عمل خود داری نماید. [۳۴٧] در مسند امام احمد/از پیامبر خدا جروایت است که فرمودند: «خروس را دشنام ندهید، زیرا شما را به نماز بیدار میکند»، و مراد آن نیست که غرض خروس از آواز دادن بیدار کردن مردم به نماز باشد، بلکه مراد این است که حسب عرف و عادت، خروس نزدیک صبح بانگ میزند، و وقتی که مردم آواز خروس را در نزدیک صبح بشنوند به نماز برمیخیزند. [۳۴۸] یعنی: بعد از فارغ شدن از نماز تهجد، به کار دیگری مشغول نگردیده و خواب میشدند، از این جهت وقتی که سحر بر آنها میآمد، خواب بودند، و یا مراد از خواب شدن در اینجا حالت خواب شدن است، که غلتیدن باشد، یعنی: بعد از اینکه نماز شب را میخواندند، مانند کسی که خواب است، به پهلو میغلتیدند، زیرا در حدیث دیگری از عائشهلروایت است که گفت: «[بعد از خواندن نماز شب] اگر بیدار میبودم، با من صحبت میکردند، و اگر خواب میبودم، به پهلو میغلتیدند».