۳٠- باب: السُّرْعَةِ بِالجَنَازَةِ
باب [۳٠]: شتاب کردن در بردن جنازه
۶۶٩- عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س، عَنِ النَّبِيِّ جقَالَ: «أَسْرِعُوا بِالْجِنَازَةِ، فَإِنْ تَكُ صَالِحَةً فَخَيْرٌ تُقَدِّمُونَهَا، وَإِنْ يَكُ سِوَى ذَلِكَ، فَشَرٌّ تَضَعُونَهُ عَنْ رِقَابِكُمْ» [رواه البخاری: ۱۳۱۵].
۶۶٩- از ابو هریرهسروایت است که فرمودند:
«در بردن جنازه شتاب کنید، اگر نیکو کار باشد، او را به خیر و نیکوئی میرسانید، و اگر چنین نباشد، شری را از دوش خود بر زمین گذاشتهاید» [۴۴۱].
[۴۴۱] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) مراد از شتاب کردن در وقت بر داشتن جنازه دویدن نیست، بلکه مراد رفتاری است که از حالت عادی تیز تر باشد. ۲) علماء بر این متفقاند که بعد از بر داشتن میت، باید در رساندن آن به قبرستان و در دفن وی سرعت نمود، ولی پیش از برداشتن باید مرگ شخص محقق گردد، تا نشود که شخص زنده را دفن کنند، زیرا در بعضی مریضیها شخص مریض تا یک شبانه روز و احیاناً بیشتر از آن به حالتی افتاده است که اگر انسان دقیق نشود، فکر میکند که وی مرده است. و گویند ملاحسین واعظ کاشفی هراتی به همین مرض دچار بود، و هر وقت که این مرضش میآمد، یک شبانه روز مانند مردگان افتاده بود، و بعد از آن بهوش میآمد، و برای باز اخیر که این مرض او را گرفت و بعد از گذشت یک شبانه روز بهوش نیامد، فکر کردند که مرده است، از این سبب او را غسل داده و کفن دفن کردند، ولی روی احتیاط نی را در مقابل دهانش قرار داده و سر دیگرش را از قبر بیرون گذاشتند، در روز دومی که او را به قبر گذاشته بودند، از آن مرض به هوش آمد، و دید که در قبر است، و فهمید که او را مرده پنداشته و دفن کردهاند، بنای داد و فریاد را گذاشت، و با خود نذر کرد که اگر خداوند او را از این مهلکه نجات دهد، کتاب خدا یعنی: (قرآن مجید) را تفسیر خواهد کرد. در این وقت چوپانی و یا کسی که متولی قبر بود، صدایش را شنید، مردم را خبر کرد، آنها آمدند و او را زنده از قبر بیرون کردند، و او هم به عهد خود وفا کرد و قرآن مجید را به زبان فارسی بنام (تفسیر حسینی) تفسیر کرد، و این تفسیر هم اکنون مطبوع و متداول است، و احیاناً به نام (تفسیر بعد از مرگ) نیز یاد میشود.