۱- باب: الحِرَابِ وَالدَّرَقِ يَوْمَ العِيدِ
باب [۱]: [بازی کردن] به نیزه و سپر در روز عید
۵۲٧- عَنْ عَائِشَةَ ل، قَالَتْ: دَخَلَ عَلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ جوَعِنْدِي جَارِيَتَانِ تُغَنِّيَانِ بِغِنَاءِ بُعَاثَ، فَاضْطَجَعَ عَلَى الفِرَاشِ، وَحَوَّلَ وَجْهَهُ، وَدَخَلَ أَبُو بَكْرٍ، فَانْتَهَرَنِي وَقَالَ: مِزْمَارَةُ الشَّيْطَانِ عِنْدَ النَّبِيِّ ج، فَأَقْبَلَ عَلَيْهِ رَسُولُ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ: «دَعْهُمَا»، فَلَمَّا غَفَلَ غَمَزْتُهُمَا فَخَرَجَتَا، [رواه البخاری: ٩۴٩].
۵۲٧- از عائشهلروایت است که گفت: پیامبر خدا جنزدم آمدند، و در این وقت، دو جاریه [۲۶۱]نزدم نشسته و از وقایع جنگ (بعاث) [۲۶۲]، حماسه خوانی میکردند [۲۶۳]، [پیامبر خدا ج]روی بالین غلتیدند و روی خود را به جانب دیگری نمودند.
بعد از آن ابوبکرسآمد، مرا سرزنش نموده و گفت: در حضور پیامبر خدا جآواز شیطان را بلند میکنی؟
پیامبر خدا جاو را مخاطب قرار داده و فرمودند: «به آنها [یعنی: به آن دو دختر] چیزی مگو».
ولی هنگامی که [پیامبر خدا جو یا ابوبکرس]به چیز دیگری مشغول شدند، من به آن دو دختر اشاره نمودم [که بیرون شوید] و آنها بیرون شده و رفتند [۲۶۴].
[۲۶۱] جاریه دختری است که هنوز به حد بلوغ نرسیده است، و به معنی کنیز نیز آمده است، و نام یکی از این دو دختری که نزد عائشهلحماسه خوانی میکردند، (حمامه) و نام دیگری (زینب) بود، و هردو از مردم انصار بودند. [۲۶۲] جنگ بعاث از جنگهای مشهور عرب است که در بین دو قبیله (اوس) و (خزرج) واقع گردید و یک صد وبیست سال ادامه یافت، و مردمان بسیاری از دو طرف کشته شدند، و به آمدن اسلام به سرزمین مدینه منوره خاتمه یافت. [۲۶۳] و در روایت ابو داود عوض (تغنیان)، (تدففان) یعنی: آن دو دختر (دَف) یعنی: دَیرَه میزدند. [۲۶۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) علماء در حکم غناء و موسیقی اختلاف نظر دارند. أ) در نزد امام ابو حنیفه/موسیقی حرام است. ب) امام شافعی/آن را مکروه میداند. ج) امام ابو یوسف/میگوید: خواندن با دیره زدن در عروسی و برای اطفال در خانههایشان کراهت ندارد. د) وعده دیگری از علماء بر این نظراند که: اگر غناء و موسیقی در مسائل حرام نباشد، در مناسبتهای شادی مانند: عید و عروسی و امثال اینها باکی ندارد. ۲) اختلاف علماء در غناء و موسیقی میباشد که در آن وصف شراب، و زن، و لب و دندان، و موی و میان نباشد، و اگر این چیزها باشد، به اتفاق همگان حرام مطلق است. ۳) اینکه پیامبر اکرم جمانع آواز خوانی آن دو دختر نشدند، از این سبب بود که غزل خوانی آنها در وصف جنگ و شجاعت و دلیری بود، نه در چیزهای حرام. ۴) امام عینی/با استناد بر این حدیث میگوید: (شنیدن آواز خواندن دختر ولو آنکه کنیز هم نباشد، روا است، زیرا پیامبر خدا جابوبکر صدیقسرا از شنیدن آواز خوانی آن دو دختر منع نکردند، بلکه مانع منع ابوبکرسشدند، و آن دو دختر تا وقتی که عائشهلاشاره به رفتن آنها کرد، به آواز خوانی خود ادامه میدادند، و البته این روا بودن در صورتی است که ترسی از واقع شدن در فتنه وجود نداشته باشد).