۴- باب: الخُرُوجِ إِلَى المُصَلَّى بغير منبر
باب [۴]: رفتن به عیدگاهی که منبر نداشت
۵۳۱- عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ س، قَالَ: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ جيَخْرُجُ يَوْمَ الفِطْرِ وَالأَضْحَى إِلَى المُصَلَّى، فَأَوَّلُ شَيْءٍ يَبْدَأُ بِهِ الصَّلاَةُ، ثُمَّ يَنْصَرِفُ، فَيَقُومُ مُقَابِلَ النَّاسِ، وَالنَّاسُ جُلُوسٌ عَلَى صُفُوفِهِمْ فَيَعِظُهُمْ، وَيُوصِيهِمْ، وَيَأْمُرُهُمْ، فَإِنْ كَانَ يُرِيدُ أَنْ يَقْطَعَ بَعْثًا قَطَعَهُ، أَوْ يَأْمُرَ بِشَيْءٍ أَمَرَ بِهِ، ثُمَّ يَنْصَرِفُ» قَالَ أَبُو سَعِيدٍ: «فَلَمْ يَزَلِ النَّاسُ عَلَى ذَلِكَ حَتَّى خَرَجْتُ مَعَ مَرْوَانَ - وَهُوَ أَمِيرُ المَدِينَةِ - فِي أَضْحًى أَوْ فِطْرٍ، فَلَمَّا أَتَيْنَا المُصَلَّى إِذَا مِنْبَرٌ بَنَاهُ كَثِيرُ بْنُ الصَّلْتِ، فَإِذَا مَرْوَانُ يُرِيدُ أَنْ يَرْتَقِيَهُ قَبْلَ أَنْ يُصَلِّيَ، فَجَبَذْتُ بِثَوْبِهِ، فَجَبَذَنِي، فَارْتَفَعَ، فَخَطَبَ قَبْلَ الصَّلاَةِ»، فَقُلْتُ لَهُ: غَيَّرْتُمْ وَاللَّهِ، فَقَالَ أَبَا سَعِيدٍ: «قَدْ ذَهَبَ مَا تَعْلَمُ»، فَقُلْتُ: مَا أَعْلَمُ وَاللَّهِ خَيْرٌ مِمَّا لاَ أَعْلَمُ، فَقَالَ: «إِنَّ النَّاسَ لَمْ يَكُونُوا يَجْلِسُونَ لَنَا بَعْدَ الصَّلاَةِ، فَجَعَلْتُهَا قَبْلَ الصَّلاَةِ» [رواه البخاری: ٩۵۶].
۵۳۱- از ابو سعید خدریسروایت است که گفت: پیامبر خدا جروز عید فطر و روز عید قربان به عیدگاه میرفتند، و اولین کاری که میکردند، ادای نماز بود، بعد از آن برمیگشتند و در حالی که مردم در صفها نشسته بودند، رو برویشان ایستاده و برای آنها وعظ و نصیحت و امر میکردند، [یعنی: برای آنها خطبه میداد]، و اگر میخواستند گروهی را به کدام طرفی به جهاد بفرستند، آنها را جدا میکردند، و اگر میخواستند آنها را به چیزی امر نمایند، امر میکردند، و بعد از آن برمیگشتند.
ابو سعیدسمیگوید: مردم به همین طریق نماز عید را اداء میکردند، تا اینکه در عید قربان و یا عید فطر، با (مروان) که در آن وقت امیر مدینه بود، به طرف عیدگاه رفتم، چون به عیدگاه رسیدیم، (دیدم در آنجا] منبری است که آن را (کثیر بن صَلت) بنا کرده است.
چون (مروان) میخواست پیش از آنکه نماز بخواند [جهت خطبه دادن] بالای منبر بالا شود، از لباسش گرفتم و او را به طرف خود کشیدم، او مرا کشید [یعنی: به عقب راند] و بالای منبر رفت و پیش از نماز خطبه داد.
برایش گفتم: به خداوند سوگند که [سنت پیامبر خدا جرا] تغییر دادید، [زیرا پیامبر خدا جخطبه را بعد از نماز میخواندند].
گفت: ای ابو سعید! آنچه را که تو میدانستی اکنون از بین رفته است، [یعنی: نماز خواندن پیش از خطبه از بین رفته است].
گفتم: به خداوند سوگند آنچه را که میدانم بهتر است از آنچه را نمیدانم.
گفت: مردم بعد از نماز جهت شنیدن خطبه ما نمینشینند، از این جهت پیش از نماز خطبه دادم [۲۶۸].
[۲۶۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) پیامبر خدا جنماز عید را در مصلی اداء میکردند. ۲) پیامبر خدا جدر روز عید ایستاده خطبه میدادند، و بر روی منبر بالا نمیشدند. ۳) اولین کسی که در عیدگاه منبر آورد، مروان بود. ۴) خطبه در عید، بعد از نماز است. ۵) اگر حاکم در مسائل عبادات بر خلاف سنت عمل کرد، باید شخص عالم نصیحتش نماید، مگر آنکه از ظلمش بترسد.