۴٠- باب: إذَا طَوَّلَ الإِمَامُ وَكَانَ لِلرَّجُلِ حَاجَةٌ فَخَرَجَ فَصَلَّى
باب [۴٠]: اگر امام نماز را طولانی کرد، و شخصی که ضرورت دارد بر آمده و نماز را تنها خواند
۴۱۶- عَنْ جَابِر بْنِ عَبْدِ اللَّهِ ب، أَنَّ مُعَاذُ بْنُ جَبَلٍ يُصَلِّي مَعَ النَّبِيِّ ج، ثُمَّ يَرْجِعُ، فَيَؤُمُّ قَوْمَهُ، فَصَلَّى العِشَاءَ، فَقَرَأَ بِالْبَقَرَةِ، فَانْصَرَفَ الرَّجُلُ، فَكَأَنَّ مُعَاذًا تَنَاوَلَ مِنْهُ، فَبَلَغَ النَّبِيَّ جفَقَالَ: «فَتَّانٌ، فَتَّانٌ، فَتَّانٌ» ثَلاَثَ مِرَارٍ - أَوْ قَالَ: «فَاتِنًا، فَاتِنًا، فَاتِنًا» - وَأَمَرَهُ بِسُورَتَيْنِ مِنْ أَوْسَطِ المُفَصَّلِ، [رواه البخاری: ٧٠۱].
۴۱۶- از جابر بن عبداللهبروایت است که معاذ بن جبل با پیامبر خدا جنماز میخواند، و بعد از آن میرفت و به قوم خود امامت میداد.
[شبی] در نماز خفتن سورة (بقره) را قراءت کرد، شخصی از نماز برآمد، و معاذسگویا از وی عیب جویی نمود.
این خبر به پیامبر خدا جرسید، فرمودند: «فتنهگر است، فتنهگر است، فتنهگر است، فتنهانداز است، فتنهانداز است» [یعنی مردم را از دین متنفر میسازد] و او را امر کردند که دو سورۀ میانه از سورههای مفصل را بخواند [۱٠۸].
[۱٠۸] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) باید امام حال مقتدیان را در نظر گرفته و نماز را خفیف و کوتاه بخواند. ۲) اگر امام نماز را طولانی ساخت، و مقتدی کار ضروری داشت، و یا قدرت تحمل چنین نمازی را نداشت، در نزد بعضی از علماء برایش روا است که از نماز خارج گردیده و نمازش را تنها بخواند، ولی در نزد احناف چنین عملی جواز ندارد، و باید نماز خود را با امام کامل نماید. ۳) مراد از سورههای میانه مفصل، از سوره (والسماء ذات البروج)تا سوره (لم یکن الذین کفروا)میباشد. ۴) ظاهر حدیث دلالت بر جواز اقتدای فرضگذار به نفلگذار دارد، زیرا معاذسنماز فرض را با پیامبر خدا جاداء میکرد، از اینرو نمازی را که برای قوم خود امامت میداد، نماز نفل بود، ولی احناف این حدیث را به احادیث دیگری که ذکر میکنند منسوخ دانسته، و در نتیجه اقتدای فرضگذار را به نفلگذار جایز نمیدانند، و از این حدیث این طور جواب میدهند که نماز خواندن معاذسبا پیامبر خدا جبه طور دائم نمود، بلکه گاه گاهی جهت آموختن احکام نماز، و یا به غرض دیگری با ایشان نماز میخواند، بنابراین احتمال دارد نمازیهای را که معاذ به قوم خود امامت میداد، نماز فرضی ویبوده باشد، ولی باید گفت که ظاهر این حدیث با این تأویل موافقت کاملی ندارد، والله تعالی أعلم.