۱۳- باب: مَنْ قَالَ لِيُوَذِّنْ فِي السَّفَرِ مُؤذِّنٌ وَاحِدٌ
باب [۱۳]: کسی که گفت: در سفر یک مؤذن اذان بدهد
۳۸۳- عَنْ مَالِكِ بْنِ الحُوَيْرِثِ سقَالَ: أَتَيْتُ النَّبِيَّ جفِي نَفَرٍ مِنْ قَوْمِي، فَأَقَمْنَا عِنْدَهُ عِشْرِينَ لَيْلَةً، وَكَانَ رَحِيمًا رَفِيقًا، فَلَمَّا رَأَى شَوْقَنَا إِلَى أَهَالِينَا، قَالَ: «ارْجِعُوا فَكُونُوا فِيهِمْ، وَعَلِّمُوهُمْ، وَصَلُّوا، فَإِذَا حَضَرَتِ الصَّلاَةُ فَلْيُؤَذِّنْ لَكُمْ أَحَدُكُمْ، وَلْيَؤُمَّكُمْ أَكْبَرُكُمْ» [رواه البخاری: ۶۲۸].
۳۸۳- از مالک بن حویرثسروایت است که گفت: با مردمی از قوم خود نزد پیامبر خدا جآمدم، و مدت بیست روز نزدشان ماندیم، و آن حضرت دلنرم و مهربان بودند، و چون اشتیاق ما را نسبت به اهل و اولاد ما احساس نمودند، فرمودند:
«بر گردید و در بین خانواده خود باشید، به آنها تعلیم بدهید، و نماز را اداء نمائید، چون وقت نماز داخل شد، یکی از شمایان اذان داده، و بزرگترین شما برای شما امامت بدهد» [٧۲].
۳۸۴- وَعَنْهُ سفي رواية: أَتَى رَجُلاَنِ النَّبِيَّ جيُرِيدَانِ السَّفَرَ، فَقَالَ النَّبِيُّ ج: «إِذَا أَنْتُمَا خَرَجْتُمَا، فَأَذِّنَا، ثُمَّ أَقِيمَا، ثُمَّ لِيَؤُمَّكُمَا أَكْبَرُكُمَا» [رواه البخاری: ۶۳٠].
۳۸۴- و از مالک بن حویرثسدر روایت دیگری آمده است که:دو نفر قصد سفر داشتند، نزد پیامبر خدا جآمدند، پیامبر خدا ج[برای آنها] فرمودند:
«هنگامی که [به سفر] بیرون شدید، اذان بدهید، و بعد از آن اقامت بگویید، و سپس بزرگتر شما به دیگری امامت بدهد» [٧۳].
[٧۲] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) گویند پیامبر خدا جاز این جهت بزرگتر آنها را جهت امامت دادن اختیار نمودند، که این گروه در آموختن علم از پیامبر خدا جبا هم برابر بودند، ورنه طوری که در احادیث دیگری آمده است، مستحق ترین اشخاص به امامت دادن کسی است که از دیگران عالمتر و قراءتش از دیگران بهتر باشد. ۲) این حدیث نبوی اشارت بر این دارد که مراعات علم و قراءت و کلانی سن در اذان شرط نیست، منتهی علماء گفتهاند که: برای اذان دادن بهتر است شخصی تعیین گردد که آواز خوش داشته و صدایش بلندتر باشد. ۳) اذان دادن برای هر نماز فرضی که جماعت خوانده میشود، سنت است، و فرقی بین نماز حضر و نماز سفر نیست. ۴) امامت دادن بر اذان دادن فضیلت دارد، زیرا پیامبر خدا جامامت دادن را برای شخص بزرگتر اختصاص دادند، و اذان دادن را به این چیز مقید نساختند، و از همه مهمتر آنکه: امامت را خودشان بر عهده داشتند، و اذان دادن را دیگران، وشکی نیست که پیامبر خدا جعملی را که دارای فضیلت بیشتری بود انجام میدادند. [٧۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) لفظ حدیث نبوی (أذَّنَا)میباشد، و معنایش چنین میشود که: هردو نفر اذان بدهید، ولی مراد این نیست، بلکه مراد آن است که یکی از شما اذان بدهد، و دلیل آن حدیث گذشته است که فرمودند: «یکی از شما اذان بدهد»، و اینکه خطاب به دو نفر باشد، و مراد انجام دادن کار از یکی از آنها باشد، یک عبارت متعارف است. ۲) چون مراد از اذان آگاه ساختن مردم از داخل شدن وقت نماز است، بنابراین اگر مسجدی باشد که مقتدیان آن صدای یک مؤذن را شنیده نتوانند، اگر دو نفر و یا سه نفر مؤذن و یا عدد بیشتری با هم اذان بدهند جواز دارد، بلکه مستحب است، و با قیاس با آن، در این عصر و زمان که وسائل جدید پیشرفته برای بلند کردن صوت و نقل آن اختراع شده است، میتواند در اذان از این وسائل استفاده کرد.