فیض الباری شرح مختصر صحیح البخاری- جلد دوم

فهرست کتاب

۵۲- باب: رَفْعِ البَصَرِ إلَى الإِمَامِ فِي الصَّلاَةِ
باب [۵]: نگاه کردن به طرف امام در نماز

۵۲- باب: رَفْعِ البَصَرِ إلَى الإِمَامِ فِي الصَّلاَةِ
باب [۵]: نگاه کردن به طرف امام در نماز

۴۳۱- عَنْ خَبَّابٍ س، قيل له: أَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ جيَقْرَأُ فِي الظُّهْرِ وَالعَصْرِ؟، قَالَ: نَعَمْ، قُلْنَا: بِمَ كُنْتُمْ تَعْرِفُونَ ذَاكَ؟ قَالَ: «بِاضْطِرَابِ لِحْيَتِهِ» [رواه البخاری: ٧۴۶].

۴۳۱- از خَبَّابس [۱۲۳]روایت است که شخصی از وی پرسید: آیا پیامبر خدا جدر نماز ظهر و عصر، قراءت می‌خواندند؟

گفت: بلی!

از وی پرسید: قراءت خواندن ایشان را چگونه می‌دانستید؟

گفت: از تکان خوردن ریش [مبارک]شان [۱۲۴].

[۱۲۳] وی خبَّاب بن ارت بن جندله تمیمی است، از کسانی است که در اول مسلمان شده بودند، گویند ششمین کسی است که مسلمان شده بود، در راه خدا تعذیب فراوان دید، تا جائیکه لباس‌های آهنین بر او می‌پوشاندند و او را در آفتاب سوزان نگه می‌داشتند، در تمام غزوات با پیامبر خدا جاشتراک داشت، از زندگی بی‌زار بود و می‌گفت: اگر پیامبر خدا جاز طلب کردن مرگ منع نمی‌کردند، طلب مرگ خود را می‌کردم، در کوفه سکنی گزین گردید، و در همآنجا در سال سی و هفت هجری وفات نمود، اسد الغابه (۲/٩۸-۱٠٠). [۱۲۴] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) حرکت کردن ریش پیامبر خدا جرا در حالی که پشت سرشان قرار داشتند از دو کنار روی‌شان می‌دیدند، نه آنکه در این وقت در پیش روی‌شان بوده باشند. ۲) چیزی که از این حدیث دانسته می‌شود این است که پیامبر خدا جدر نماز ظهر و عصر چیزی می‌خواندند، و اینکه قراءت می‌خواندند و تسبیح نمی‌گفتند و یا دعا نمی‌کردند، از احادیث دیگری که در این مورد آمده است، دانسته می‌شود نه از این حدیث. ۳) نگاه کردن به طرف امام جهت دانستن حال وی روا است، واگر چنین مقصدی نباشد، بهتر است که شخص در حال قیام در جای سجده گاهش، و در حالت رکوع بر روی انگشتان پایش، و در حالت سجده کردن در پیش چشمش، و در حالت نشستن بر روی سینه‌اش، نگاه کند، و بعضی از علماء می‌گویند: بسته کردن چشم در وقت نماز خواندن مکروه است، مگر آنکه به سبب تفکر در آیات قرآنی و یا یاد آوری از دوزخ و جنت باشد، ولی اگر بستن چشم‌ها به جهت تفکر در امور دنیوی، و حساب نفع و ضرر کار و کسب، و یا غلبه خواب باشد، چنین نمازی مکروه است، و ‌اندازه کراهتش به ‌اندازه تفکر در امور دنیوی و به ‌اندازه غلبه خواب است.