۲۳- باب: قَوْلِ النَّبِيِّ ج: «إِنَّا بِكَ لَمَحزُونُونَ»
باب [۲۳]: این قول پیامبر خدا جکه : «ما به سبب مرگ تو اندوهگین هستیم»
۶۶۲- وَعَنْهُ - س- قَالَ: دَخَلْنَا مَعَ رَسُولِ اللَّهِ جعَلَى أَبِي سَيْفٍ القَيْنِ، وَكَانَ ظِئْرًا لِإِبْرَاهِيمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ جإِبْرَاهِيمَ، فَقَبَّلَهُ، وَشَمَّهُ، ثُمَّ دَخَلْنَا عَلَيْهِ بَعْدَ ذَلِكَ وَإِبْرَاهِيمُ يَجُودُ بِنَفْسِهِ، فَجَعَلَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ جتَذْرِفَانِ، فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَوْفٍ س: وَأَنْتَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «يَا ابْنَ عَوْفٍ إِنَّهَا رَحْمَةٌ»، ثُمَّ أَتْبَعَهَا بِأُخْرَى، فَقَالَ ج: «إِنَّ العَيْنَ تَدْمَعُ، وَالقَلْبَ يَحْزَنُ، وَلاَ نَقُولُ إِلَّا مَا يَرْضَى رَبُّنَا، وَإِنَّا بِفِرَاقِكَ يَا إِبْرَاهِيمُ لَمَحْزُونُونَ» [رواه البخاری: ۱۳٠۳].
۶۶۲- و از انس بن مالکسروایت است که گفت: همراه پیامبر خدا جنزد [ابوسیف آهنگر] که [همسرش شیرآور] ابراهیم÷[فرزند پیامبر خدا ج]بود رفتیم.
پیامبر خدا جابراهیم÷را گرفته و بوسیدند و بوئیدند.
و بار دیگر که نزد [ابوسیف] آمدیم، ابراهیم÷در حال جان کندن بود، و اشک از چشمان پیامبر خدا ججاری گردید.
عبدالرحمن بن عوفسبرایشان گفت: یا رسول الله! شما هم گریه میکنید؟
فرمودند: «ای ابن عوف! این رحمت است»
و به ادامه سخن خود فرمودند:
«چشم اشک میریزد، و دل محزون است، و با آنهم به جز آنچه که رضای پروردگار ما است، چیز دیگری نمیگوئیم، و ای ابراهیم! ما همگی در فراق تو اندوهگین هستیم» [۴۳۳].
[۴۳۳] از احکام و مسائل متعلق به این حدیث آنکه: ۱) پیامبر خدا جهشت فرزند داشتند، چهار پسر و چهار دختر، پسرهایشان: (قاسم) (طاهر) (طیب) و (ابراهیم)، و دخترهایشان: (زینب) همسر ابی العاصس(رقیه) و (ام کلثوم) همسران عثمان بن عفانسکه یکی را پس از دیگری به نکاح گرفته بود، و (فاطمه) همسر علیسبود، و همگی جز ابراهیم÷از خدیجهلبودند، و (ابراهیم)÷از ماریۀ قبطیه بود. ۲) وفات ابراهیم÷در روز سه شنبه دهم ماه ربیع الاول سال دهم هجری واقع گردید، و عمر وی در این وقت شانزده ماه و هشت روز بود. ۳) اظهار سبب غم و حزن و گریه، برای کسی که از سبب آن جویا میشود، روا است، گریه کردن در مصیبت مرگ روا است، چه پیش از مرگ باشد، و چه بعد از آن، در این حدیث گریه پیامبر خدا جبه سبب مریضی ابراهیم÷فرزندشان، پیش از مرگ وی بود، و در صحیح مسلم آمده است که پیامبر خدا جبه سر قبر مادر خود رفتند، و به گریه افتادند، تا جائیکه دیگران نیز گریه کردند.