٥- روش پیشنهادی برای آموختن عقیده:
* الحمد لله فراگیری علم عقیده آسان است، واگر طالب علم به صورت درست در آموختن آن پیش برود، میتواند استفاده خوبی از وقت و تلاش خود ببرد.
* آنچه برای یک طالب علم عقیده حایز اهمیت میباشد این است که مسایل عقیده را با شکیبایی و دقت و بدون عجله بخواند، و در درست فهمیدن مسایل عقیده و حفظ آن به شکل صحیح، حریص باشد. علاوه بر آن با روش اهل سنت دربارۀ این مسایل آشنایی داشته باشد.
* اگر یک دانشآموز فقط در یک باب چند روز را سپری کند تا آن را به خوبی یاد بگیرد، این چیز زیادی نیست، زیرا رسوخ و تثبیت در فهم موضوع، طالب علم را در فهم درست ابواب و مسایل بعدی کمک میکند.
* مبدا و اساس در روش آموزش عقیده، حدیث طولانیِ جبرییل ÷ است که در قسمت پایانی آن پیغمبر ج فرموده است: این جبرییل بود آمد تا امور دینتان را به شما بیاموزد.[١٥] و در این حدیث مراتب سهگانه دین وجود دارد که عبارت هستند از: اسلام، ایمان و احسان. و در آن علامات و نشانههای قیامت نیز است.
* اولین رکن از ارکان اسلام شهادتین میباشد، که با گفتن این شهادتین بنده در دین اسلام داخل میشود. بنابراین اولین چیزی که فراگیری آن بر بنده واجب است توحید میباشد.
و در صحیحین به روایت ابن عباس ب آمده است، وقتی پيامبر ج معاذ س را به یمن فرستاد به او فرمود: «إِنَّكَ تَقْدَمُ عَلَى قَوْمٍ أَهْلِ كِتَابٍ، فَلْيَكُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ عِبَادَةُ اللَّهِ»[١٦] «همانا تو نزد قومی از اهل کتاب خواهی رفت، پس اولین چیزی که آنها را به آن دعوت میدهی عبادت الله متعال باشد».
و در لفظ صحیح بخاری چنین فرمود: «فَلْيَكُنْ أَوَّلَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَى أَنْ يُوَحِّدُوا اللَّهَ» «پس اولین چیزی که آنها را به آن دعوت میدهی عبادت الله متعال به وحدانیت است».
* نخست شرح سه اصل بزرگ اسلام و دلایل آن را برای شما انتخاب نمودم؛ زیرا شامل همین حدیث جبرییل ÷ است[١٧]، ورنه اگر طالب علم شرعی متن علمیِ دیگری را، که این مراد را حاصل کند، بخواند إن شاءالله برایش کفایت میکند.
* اگر یک طالب علم شرعی کلمه شهادت (لا إله إلا الله) را به خوبی بخواند، معنای توحید، اقسام توحید، واجبات و آداب آن و چیزی که کلمه توحید را نقض و قدح میکند را میداند. همچنین معنای عبادت را که عبارت از: یکتادانستن الله متعال در عبادت است وانواع و اقسام آن را میشناسد. علاوه بر این از چگونگی داخلشدن شرک در عبادت آگاه میشود و میداند که چه چیز شرک است و چه چیز شرک نیست، و همچنین سایر مسایل مهم دین را میآموزد که در کلمه باعظمت توحید (لا إله إلا الله) نهفته است.
* هرگاه طالب علم شرعی کلمه شهادت (أن محمدا رسول الله ج) را خوب و دقیق بررسی نماید، به معنای پیروی، شروط، واجبات و آداب آن پی میبرد. و همچنین بدعت و احکام آن را میشناسد. علاوه بر این، اموری که ناقض کلمه شهادت هستند را میشناسد. همچنین مقتضای کلمه شهادت (أن محمدا رسول الله ج) را میآموزد، که لزوم اطاعت و فرمانبری از اوامر پیامبر ج و اجتناب از اموری که منع فرموده، و تصدیق آنچه را که بیان نموده، و قبول احکامی که به اجرای آن دستور داده، میباشد. و ایمان به اینکه راه و روش پیامبر ج در همه امور بهترین راه و روش و راهنمایی است، و محبت پیامبر ج مقدم بر محبت جان و مال و فرزندان میباشد. همچنین میداند که هرچه منافی مقتضای کلمه شهادت باشد انسان را از دین اسلام خارج میگرداند؛ پناه بر الله.
* کلمه شهادت اساس و پایه دین و کلید داخلشدن در اسلام است و انجام هر کاری که ناقض این کلمه باشد، یکی از نواقض اسلام شمرده میشود.
* سپس طالب علم وارد مرحله بعدی، برای آموختن مراتب دین میشود و ارکان اسلام را که مشتمل بر کلمه شهادت است و ارکان ایمان و رکن احسان را میآموزد.
* اغلب مسایل اعتقادی که پیشوایانِ دین آنها را در کتابهای خود ذکر میکنند به ارکان ششگانه ایمان برمیگردند، حتی برخی از علما و پیشوایان دین مطالب اعتقادی را براساس ارکان ششگانه ایمان مرتب میکنند.
* در مرحله اول به طالب علم توصیه میشود تا سه اصل بزرگ اسلام را با ادله آن مطالعه کند و یا هر کتاب دیگری که بتواند جایگزین آن شود و شامل بیان مراتب دین باشد مانند کتاب "شرح التوحید" و کتاب "مختصر فی شرح أسماءالله الحسنی".
* در مرحلۀ بعدی: کتاب "التوحید" و کتاب "العقیدة الواسطیة" یا کتاب دیگری که جایگزین این دو کتاب شوند.
* و در مرحلۀ که بعد از آن میآید؛ برای طالب علم توصیه میشود که کتابهای ذیل را مطالعه نماید: "کشف الشبهات"، و "نواقض الإسلام"، "العقیدة الطحاویة"، "الفتوى الحمویة" و "رسالة التدمریة". یا هر کتاب دیگری که بتواند جایگزین این کتابها شود.
* و در مرحلۀ بعدی طالب علم به کتابهای شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم رحمهما الله که در عقیده نگاشتهاند اهتمام کند، همچنین کتابهای سایر علما را که در باب عقیده تالیف نمودهاند مطالعه کند.
* بعد از این مرحله طالب علم باید دایره مطالعۀ خود را در مسایل اعتقادی وسیعتر سازد و به کتابهای مجددانی که در رأس هر قرن ظهور کردهاند اعتنا ورزد و از موانعی که گروههای فتنهگر در راه دعوت آنها ایجاد میکردند آگاهی حاصل نماید.
* باید به طالب علم فهمانده شود که نکته مهم، رسیدن به این اهداف آموزشی است. اما اولویت بین متنها و کتابهایی که به این موضوعات میپردازند به اجتهاد فردی برمیگردد، پس وقتی طالب علم هدف اصلی را شناخت، دودِل و متردد نشده و خویشتن را به مسایل اولویتدادن بین کتابها و متنها مشغول نمیسازد بلکه هم و غم نگرانی اصلی او فقط فهمیدن مسایل مهم و مطالعه دقیق و درست آنها میباشد.
* بنابر این برای طالب علم درست نیست که وقت بیشتر را در شناخت و بیان واژههای متون سپری کند، گویی که جملات را ترکیب میکند، چون غرق شدن در مسایل جزئی و جانبی او را از هدف اصلی که به خاطر آن متون را خوانده است، منحرف و به خود مشغول میسازد و موجب تشتت و پریشانی ذهن او شده و تمرکز فکری او را ضعیف میسازد.
* پس به این مسأله خوب توجه کن، و در قدم اول باید اهتمامت به فهم مقاصد و اهداف منعطف شود پس از آن علم و معرفت را خیلی بهتر میآموزی.
* کسی که این مطلب را فهمید برای او خواندن متون زیادی در یک فن آسان میشود، زیرا وی وقتی یک متن را میخواند و به مقاصد و مسایل آن پی میبرد، هرگاه متن دیگری را در همین علم مطالعه کرد توجه او بیشتر به افزایش دانش در این علم معطوف میشود و در واژهها و عبارات گوناگون درنگ نمیکند. متعلم بعد از اینکه اصل و اساس یک علم را به طور کامل آموخت به تنوع معلومات در آن نیاز پیدا میکند.
* اگر کسی یک متن را بخواند و آن را ناتمام گذاشته به دیگری روی بیاورد و آن را رها کند این متعلم وقت و زحمت خود را ضایع نموده از رسیدن به هدف محروم میشود، تا اینکه دوباره با عزم صادقانه و جدی به شیوه درست در تحصیل علم بکوشد.
* مراعات تَدَرُّج و مداومت در تحصیل علم برای طالب علم بسیار مهم بوده و این یک روش درست تعلیمی است.
* متونی را که برای شما انتخاب نمودیم براساس اجتهاد در انتخاب آنچه بهتر است میباشد. و اگر طالب علم کتابی دیگری را که در عین موضوع است بخواند و به مقاصد آن پی ببرد به آنچه مطلوب است دست خواهد یافت.
* اگر کسی گرفتار پیروان ادیان منسوخ شده یا فرقه و گروهی از گروههای گمراه یا هر جریان فکری دیگر شد، پس به مطالعۀ دقیق نوشتههای علما راجع به آنها بپردازد؛ زیرا تعامل وی با آنها در حقیقت فتنهای است که ایجاب میکند شخص مبتلا در آن بیدار بوده از راه راست آگاهی داشته باشد تا هنگام برخورد با آنها از آن استفاده نماید.
[١٥]- صحيح مسلم: ٨.
[١٦]- صحيح بخاری: ١٤٥٨ و صحيح مسلم: ١٩.
[١٧]- صحيح مسلم: ٨.